از برکات رمضان


رمضان اگر چه با در رسیدن عید سعید فطر به پایان رسید؛ اما دستاوردهای آن، می تواند تا مدتها ثمر بخش باشد. ثمراتِ این ماه اما صرفاً به امور معنوی بسنده نیست. رمضانِ امسال، مباحث معرفتی عدیده ای در گرفت که می تواند اثرات نیکی را به همراه داشته باشد. هنوز ماه مبارک در نرسیده بود که رای فقهی آیت الله بیات زنجانی جرقه ی معرفتی این ماه را روشن کرد. ایشان در نظر فقهی خود بر این رای رفتند که: "کسانی که روزه می گیرند ولی تاب و تحمل تشنگی را ندارند، فقط به اندازه ای که جلوی تشنگی شان را بگیرد می توانند آب بنوشند و در این حالت روزه شان باطل نبوده و قضا هم ندارند". این رای آیت الله بیات سبب شد تا آیت الله مکارم شیرازی به این رای فقهی واکنش نشان دهد. وی گفت که:  نمی‌توان هم روزه دار بود و هم آب نوشید تمام مسلمانان این کار را نادرست می‌دانند." آیت الله مکارم پرهیز داد که : با این آراء فقهی با دین مردم بازی نکنید..

پاسخ مکارم شیرازی اما سبب شد تا عبدالکریم سروش هم وارد این مباحثه شود و آیت الله مکارم را یادآور شود که:

"مگر علم فقه مجموعه همین آرا و اجتهادات متوافق و متخالف فقیهان نیست پس ابداع مجتهدانه و روشمند یک رای تازه فقهی‌ آن هم به دست یک فقیه چرا خروج از دایره دین و فقاهت شمرده شود؟"

اینچنین آراء فقهی نه غیر انسانی است  نه غیر اخلاقی. رای غیر اخلاقیِ فقیهان را دریابید و بر آن بر آشوبید. سروش یاد آور شد که:

بازی نکردن با دیانت مردم البته دغدغه یی مبارک است. اما مصداق اهمّش آب خوردن روزه داران عطش ناک نیست. مصداقش آن است که فقیهی چون آیت الله محمد مومن، عضو فقهای شورای نگهبان، صریحاً فتوا میدهد که جائز بل راجح است که به بد دینان و بدعت گذران تهمت زنا و لواط بزنیم تا از میدان به در روند و از شرّشان آسوده شویم.

عبدالکریم سروش، رایی فقهی را در پیش کشیده بود که حجه الاسلام سروش محلاتی از  برخی از فقهای معاصر نقل کرده بود. سروش محلاتی بر این باور بود که حضرات آیات خویی و گلپایگانی در احکام فقهی خود، بهتان بر دیگران را روا می دانستند و آیت الله محمد مومن هم در نظریه ای فقهی آن احکام را پذیرفته است.

نامه ی عبدالکریم سروش هم اما بی پاسخ نماند و یک روز بعد از انتشار آن، عطاء الله مهاجرانی، قلم به دست گرفت و سروش را نواخت که : "به گمانم دکتر سروش متن نوشته آیت الله مومن را ندیده اند، و یا دقیق نخوانده اند و یا نسخه مورد استناد ایشان به کلی متفاوت از نسخه ای است که اینجانب دیده ام و گرنه ممکن نبود چنین نسبتی را به آیت الله مومن بدهند. اتفاقا بر عکس نقل قول دکتر سروش ، آیت الله مومن کوشیده اند برای واژه باهتوهم تفسیری ارائه کنند تا با خرد و عدالت و انصاف سازگار باشد. تا جایی که می دانم ایشان تنها فقیهی بوده اند که درباره برداشت مشهور از حدیث کافی تردید و تشکیک کرده اند". مهاجرانی ، آیت الله مومن را فردی دقیق النظر خواند و اینگونه آراء فقهی را از ساحت وی مبرا دانست. 

 

  این سخن مهاجرانی سبب شد تا سایت آینده آنلاین  مصاحبه ای را با سروش محلاتی ترتیب دهد و صحت و سقم این رای آیت الله مومن را از وی جویا شود.محلاتی در آن مصاحبه گفت که:  "ای کاش همین طور بود و آیه الله مؤمن نفرموده بود و بنده در نقل کلام ایشان اشتباه کرده بودم، ولی این طور نیست".

  .سروش دباغ هم اعلام کرد که از پاسخ شتاب زده ی مهاجرانی تعجب کرده ام. عطاء الله مهاجرانی اما بار دیگر متنی را منتشر کرد و در آن،  به صورتی مبسوط، این ایده ی آیت الله مومن را تبیین معرفتی کرد.

.عبدالکریم سروش اما در نخستین روزهای رمضان بود که دومین مقاله ی خود را در موضوع رویای رسولانه نیز منتشر کرد. سروش در این نظریه بر این باور است که متن وحی، نشات گرفته از رویای پیامبر است و نبی مکرم اسلام، راستگویانه رویاهای خود را با ما  درمیان نهاده است. زبانِ این رویا هم همانند زبان بیداری نیست. سروش بر این باور بود که اگر می پذیریم که سرشت وحی، در حالتی غیر طبیعی بر پیامبر نازل می شده ، باید بپذیریم که زبان این وحی نیز غیر از زبان بیداری است. زبانی رویایی است که نباید به دنبال صدق و کذب آن در جهان بیرونی بگردیم.

 سروش دباغ هم در تبیین این ایده ی پدر، آنرا به محک ابطال پذیری پویر برد و ملاکهایی را بیان کرد که بر اساس آن می توان ایده ی سروش را به تیغ نقد سپرد.

اینها اما پایان بحثهای معرفتی رمضان نبود. ابوالقاسم فنایی نیز از تغییر پارادایم سنتی در اجتهاد سخن گفت. وی با انتشار 3 مقاله ی مبسوط، کوشید تا این ایده را تبیین کند که اوقات شرعی که در کتب فقهی بر آن تاکید شده است، موضوعیت ندارد. اوقات شرعی از ذاتیات دین نیست که بر آن جمود بورزیم. وی با پیش کشیدن مناطقی که در آنجا طلوع و غروب خورشید اساسا رخ نمی دهد، بیان کرد که آیا می توان پذیرفت که در چنین مناطقی روزه داری وجوب شرعی ندارد؟ فنایی بیان کرد که در زمانه ی پیامبر، تنها راه شناخت اوقات، طلوع و غروب خورشید بوده است و امروز که وسیله ی دقیقتری چونان ساعت در اختیار داریم، نمی بایست که ملتزم بر طلوع و غروب خورشید بمانیم. این اساسا روا نیست که در منطقه ای 20 ساعت روزه داری باید کرد و در منطقه ای دیگر، 9 ساعت روزه دار ماند. وی همچنین بر رای محسن کدیور که گفته بود: اگر در منطقه ای بیش از 18 ساعت میان طلوع و غروب خورشید فاصله باشد روزه واجب نیست،  نیز خرده گرفت و آنرا یک پاره دوزی موضعی در فقه دانست. فنایی بر این باور است که می توان، در چنین مناطقی حکم کرد که حد معمول 12 ساعت را رعایت کنند و همچنان روزه دار بمانند، به جای اینکه با حیله ورزیهای فقهی، روزه داران را به خروج از شهر و یا قضای روزه در ماهی دیگر حوالت دهیم.

اینها تنها بخشی از مباحثی بود که در یک ماه اخیر و به برکت رمضان در گرفت.  پس بدانیم که اسلام خواهی و مشی مسلمانی تنها در دستان محمد مُرسی نیست که با رفتنش فرو کش کند. دینداری، ید بیضای رجب طیب اردوغان نیست که با خیزش خیابانی نابود گردد. مسلمانی، شمشیر آخته ی ملا محمد عمر نیست که هر روز بر فرق دیگری فرو آید و نفرت اسلامی را بیفزاید. اگر دینی هست و اگر رحمتی در آن نهفته است، به برکت همین مباحث معرفتی و همین مجاهدت علمی است که زنده می ماند. آنان که از نسخ دین در هراسند و به انواع خشونت توسل می جویند تا مَگر مُهر اسلامی بر پیشانی کسی  برزَنند و از منکری نهی کنند و بر معروفی بیفزایند، سزاست که بر این مباحث معرفتی انگشت تاکید نهند و از آن نهراسند و شعله ی ایمان را تا به قیامت مشتعل نگه دارند که :

تا قیامت زنده اش داریم ما / تو مترس از نسخ دین ای مصطفی  

 

این نوشته در راه دیگر