دکتر احمد احمدی اخیراً در مصاحبهای اعلام کرده است که علامه طباطبایی پس از سفر به لندن، نگاهش به غرب را نامهربانانه دیده است. دکتر احمدی می گوید: می گوید: "... موقع رفتن، پلیس خیلی به آقای طباطبایی احترام گذاشت. همان جا من به ایشان گفتم: حاج آقا شما در نوشتههایتان خیلی به اروپا تاختهاید. اگر قبلا آمده بودید و نظم و انضباط اینجا را دیده بودید، آیا اینقدر به اینها میتاختید. فرمود: نه. توجه میکنید. فرمود: نه. یعنی یک انصافی در این مرد عالی مقام بود و آنچه را که حق میدید، آن را درست میانگاشت و آنچه را که نادرست میدید، طرد میکرد"
علامه طباطبایی نگاه خوشبینانهای به غرب نداشت. او بارها در آراء خود، تمدن غرب را معیاری برای فساد و بی بند و باری در نظر میآورد. وی در تفسیر المیزان وقتی که سخن از قانون به میان میآید ، اینگونه به قوانین غربی میتازد که: " تمدن عصر حاضر قوانین خود را مطابق هوا و هوس اکثریت افراد وضع و اجرا میکند".(تفسیر المیزان، ج4، ص160) مرحوم علامه، حکم میکرد که قوانین ملل غربی بر بنیان اخلاق مبتنی نیست و لذا به فساد جامعه و شکسته شدن قوانین میانجامد.(همان، ص173)
وی در پاسخ به این پرسش که جوامع غربی هم میکوشند تا به تهذیب اخلاقی نائل آیند و بسیاری در تلاشند تا معارف اخلاقی را در این جوامع به اجرا گذارند، پاسخ میگفت که: "بله، همین طور است، اما این اخلاق و دستوراتش مانند قوانین آنان در نظر آنهایی که میخواهند بند و باری نداشته باشند مسخرهای بیش نیست و لذا میبینیم که هیچ سودی به حالشان نداشته است". (همان، ص175)
علامه طباطبایی به نگاهِ جوامع غربی به مقولهی "آزادی" هم روی خوش نشان نمیداد و بر آن خُرده میگرفت. وی نتیجهی آزادیهای غربی را درغلطیدن در شهوات و لذات میدانست و از آن برحذر میداشت. به تعبیر ایشان:" ... لازمه این آزادی این است که مردم در چنین جامعهای به آنچه موافق طبعشان باشد عادت کنند نظیر شهوات رذیله و خشمهای غیر مجاز و نتیجه این اعتیاد هم این است که کم کم هر یک از خوب و بد جای خود را به دیگری بدهد یعنی بسیاری از بدیها در نظر مردم خوب و بسیاری از خوبیهای واقعی در نظر آنان زشت شود و مردم در به بازی گرفتن فضائل اخلاقی و معارف عالی عقیدتی آزاد باشند و اگر کسی به ایشان اعتراض کند در پاسخ آزادی قانونی را به رخ بکشد".(همان، ص161)
مرحوم علامه، ثمرهی این آزادی را نیز چنین بر میشمرد که: "نظیر بسیاری از روابطی که بین جوانان اروپا و بین مردان و زنان آنجا برقرار است که زنان شوهر دار با مردان اجنبی و دختران باکره با جوانان و زنان بیشوهر با سگها و مردان با اولاد خویش و اقوامان و نیز روابطی که مردان اروپا با محارم خود یعنی خواهر و مادر دارند و نیز نظیر صحنههایی که اروپاییان در شب نشینیها و مجالس رقص برپا میکنند و فجایع دیگری که زبان هر انسان مؤدب به آداب دینی، از ذکر نام آن شرم می دارد".(همان، ص161)
علامه طباطبایی در جایی دیگر نیز با پیش کشیدن آزادیهای جوامع غربی، داعیه داران دموکراسی در اسلام را نیز، هم ردیف با بی بند و باریهای اروپایی میداند. وی اینگونه اعتراض خود را به این افراد اعلام میکند که:" ... نوع معترضین ما که با سلاح دموکراسی به اسلام حمله میکنند از آزادی اروپایی همان بی بند و باری و خوشگذرانیها و شهوت رانیها را میخواهند نه اصلاح مفاسد جامعه و ایجاد امنیت و رفاهیت عمومی و از همین جاست که میبینیم مفاسد اخلاقی اروپا و اروپاییان را در کمترین وقتی یاد میگیریم و به آسان ترین وجهی به موقع اجرا در میآوریم".(بررسیهای اسلامی، ج1، ص172)
علامه طباطبایی با آداب و اخلاق ملل اروپایی بر سر مهر نبود. سفر درمانی ایشان اما نظرات وی را دستخوش تغییر کرده بود. کاش علامه مجالی میداشت تا اندیشه های خود را پس از سفر به اروپا نیز به نگارش در میآورد. شاید بسیاری از اندیشههای علامه را متحّول شده مییافتیم. شاید هم با تفسیری دیگر از قرآن کریم مواجه میشدیم.
سلام،
اگر ایشان 5 سال در یک کشور غربی زندگی کرده بود، آن وقت اصلن دنبال تفسیر قران نمی رفت و معنی و ارزش دموکراسی را بهتر می فهمید.
من این اقایی که میگین نمیشناسم ولی مشکل شما مسلمونا همینه که نه دمکراسی میفهمین نه قران میدونین و بدون تخصص صحبت میکنین. وفقط نفسانیات و خواسته های خودتون روی هر موجی سوار میکنین.قرانتون رو به گند کشیدین لطفا دمکراسی رو هم به گند نکشین.همیشه روی اشخاص صحبت میکنین و هیچوقت مستقل روی ی موضوع تحقیق نمیکنین.