منش سیاسی آیت میرزا هاشم آملی(3)

                                                                               

بیت آیت‌الله، پناه انقلابیون

در اسناد، بارها از بیت آیت الله آملی سخن به میان آمده است. خانه‌ای که محلی برای تجمعات انقلابی و یا مأوایی برای انقلابیون بوده است. زمانی که آیت الله خمینی در سال 43 دستگیر می‌شود، سید مصطفی خمینی ابتدا به بیت آیت الله آملی می‌رود و خبر را به ایشان اعلام می‌کند و در این خصوص با مرحوم میرزا هاشم رایزنی می‌کند.[1] در تجمعات مختلفی که در قم شکل می‌گیرد و حاکمیت پهلوی را به چالش می‌طلبد نیز، بیت آیت الله آملی مرکزی برای تجمعات بوده است. ساواک در فروردین ماه 1345 گزارش می‌دهد که: طبق اطلاعات واصله از قم، ساعت 9 روز 3/1/45 قریب به 500 نفر از طلاب قم به تدریج در منزل عاملی (آملی) اجتماع کرده و آقای انصاری شیرازی به عنوان اعتراض نسبت به دستگیری شیخ حسینعلی منتظری و ربانی شیرازی بیاناتی .. اظهار نموده‌اند.[2]

در تجمعات مکرر دیگری نیز، بیت آیت‌الله مرکزی برای اعتراضات علیه حاکمیت پهلوی بوده است. در جریان مقاله احمد رشیدی مطلق، تظاهر کنندگان ابتدا به بیت آیت‌الله آملی می روند و اعتراض خود را به گوش ایشان می‌رسانند. ایشان نیز طی سخنانی به بیان عظمت و شخصیت امام (ره) می‌پردازد و هیئت حاکم و رژیم پهلوی را مورد نفرت روحانیت و ملت قلمداد می‌کند.[3] در ماجرای حوادث نوزده دی ماه قم نیز گزارش شده است که:  روز 19/10/56 که عده بی‌شماری از طلاب شهرستان قم از ساعت 9 صبح به منظور اعتراض به نوشته روزنامه اطلاعات و حمایت از (امام) خمینی شروع به تظاهرات نمودند، ابتدا به منزل شیخ هاشم آملی و بعد به منزل علامه طباطبایی .. رفتند.[4]

به نظر می‌رسد که بیت شریف آیت الله آملی، مرکزی امن برای طلاب انقلابی بوده و در وقایع و موقعیتهای اعتراضی، سخن خود را ابتدا به گوش مرحوم میرزا هاشم می‌رساند و سپس به بیوت دیگر مراجع می‌رفته‌اند.

در آستانه انقلاب

در سالهای 56 و 57 اما حرکتهای انقلابی بار دیگر به اوج خود می‌رسد. میرزا هاشم آملی در این مقطع به حمایت تمام قد از انقلابیون می‌پردازد. با درگذشت سید مصطفی خمینی، آیت الله آملی در مسجد اعظم قم مجلس ختمی برگزار می‌کند.[5] این جلسات شروعی بر حرکتهای مجدد انقلابی محسوب می‌شده است. با انتشار مقاله‌ای در روزنامه اطلاعات اما اقدامات اعتراضی هم پر شورتر می‌شود. روز نوزده دی ماه، مردم به عنوان اعتراض نسبت به مقاله روزنامه اطلاعات که به آیت الله خمینی اهانت کرده بود درس‌های حوزه علمیه قم و همچنین بازار و مغازه‌های اطراف را تعطیل کرده بودند. طلبه‌ها که در مسجد اعظم و مدرسه خان و صحنین اجتماع کرده بودند به طور دسته جمعی به منزل شیخ هاشم آملی می‌روند. آملی خیلی مختصر در چند کلمه می‌گوید: "ما این اهانت را محکوم می‌کنیم و ساکت نمی‌نشینیم. من پیشقدم شده با آیات و مراجع دور هم می‌نشینیم و تصمیم می‌گیریم که چه باید بکنیم. حرف‌هایی داریم که در اینجا صلاح نیست بگویم. ما کارهای شما را تحسین می‌کنیم. همه شما را دوست داریم و به خاطر شما ها ما را می‌شناسند، شما هم متحد باشید".[6] آیت‌الله آملی اگر چه در آن محفل گفته بود که حرفهایی دارم که صلاح نیست در این مجلس بازگو کنم، اما پس از این بود که ایشان به همراه دیگر حضرات مراجع قم نامه‌ای به آیت الله خوانساری می‌نویسند و اعتراض می‌کند که: مقاله روزنامه اطلاعات که متضمن اهانت به مقام شامخ روحانیت و تعرض به احکام مسلمه اسلام بود، موجب تشنج شدید گردید. چرا دولت مراقبت از وضع مطبوعات بر وفق مصالح کشور نمی‌کند؟ در این نامه به اقدامات مأمورین انتظامی نیز اعتراض شده بود که: اقدامات روز گذشته قم احتیاج به توسل به اسلحه گرم نداشت، متأسفانه مأمورین متوسل به اسلحه شدند که منجر به کشته شدن عده‌ای بی گناه و مجروح شدن عده زیادی گردید و هنوز وضع بسیار متشنج است. مستدعی است حضرتعالی اقدامات لازم را بفرمایید تا در آتیه اینگونه مطالب و پیش آمدها تکرار نشود و صدمات و توهینات وارده جبران گردد.[7] میرزا هاشم همچنین به همراه شیخ مرتضی حائری اعلامیه‌ای را در محکومیت این مقاله و کشتار معترضین صادر کردند. در آن اعلامیه نیز بر این نکته تأکید شده بود که: جامعه مسلمانان ایران از تمام جریانات و اقداماتی که بر خلاف موازین شریعت اسلام است، کاملاً ناراضی و ناراحت است و دولت به جای اینکه باید نماینده مردم و مجری تمایلات صحیح آنان بوده و بر وفق مصالح اسلامی عمل نماید و در تمام جریانات که از جمله مطبوعات است مراقبات کامل داشته، به عکس در سایه حمایت دولت مطبوعات با تعرض به مبانی اسلام و اهانت به روحانیت و مراجع معظم شیعه بخصوص مرجع عالیقدر حضرت آیت الله خمینی مدظله قلوب مسلمین را جریحه‌دار می‌نماید و هنگامی که مردم با اجتماع و تعطیل بازار ابراز ناراحتی می‌کنند، آنان را با اسلحه گرم مقتول و مجروح می‌کنند. در پایان این بیانیه آمده بود که ما و همه مسلمانان ضمن اعتراض شدید نسبت به این جریانات، خواهان اجرای قوانین اسلام و مجازات کشتار مسلمین بی گناه هستیم.[8] آیت الله در اعتراض به اقدامات تند و خشن حاکمیت حتی در مجلس جشن عید غدیر که دعوت شده بود هم شرکت نکرد و ضمن امتناع از رفتن به جشن گفته بود ما امسال عید نداریم.[9]

حوادث سال 57 هم اعتراض آیت الله را به همراه داشت. در این سال جمعی از فضلا درباره اوضاع سیاسی ایران از میرزا هاشم سئوالی می‌پرسند و مرحوم آملی پاسخ می‌گوید که: ما نظر شخصی خود را مکرراً به طور شفاهی صریحاً اظهار نموده‌ایم که اعمال وحشیانه‌ای که دستگاه حاکمه ایران در بلاد مختلف پیش گرفته است که گاهی مردم بی سلاح را با اسلحه گرم پاسخ می‌گوید و زمانی مأمورین خود را به صورت کولی وبربری به جان مردم می‌اندازد، با هیچ منطقی توافق نداشته و در تاریخ جز در قرون وسطی نظیر ندارد. مبارزه ملت مسلمان ایران که تنها منشأ مذهبی دارد و در راه دفاع از حریم مقدس قوانین قرآن است، هیچگاه با این خشونتها خاموش نمی‌گردد. ما همواره همبستگی خود را با حضرت آیت الله العظمی خمینی مدظله ابراز داشته‌ایم و اینک نیز همچنان که ایشان در بیانیه خود فرموده‌اند تشکیل دولت نظامی را محکوم می‌کنیم. آیت الله آملی در پایان این نامه، نتیجه نهایی مبارزات مردمی را اجرای کامل قوانین اسلامی دانسته بود.[10] اگر در سالهای گذشته مرحوم آملی سخن از نصیحت حاکمان به میان می‌آورد، اما در این سالهای منتهی به انقلاب اسلامی از برقراری حاکمیت اسلامی و اجرای کامل قوانین اسلامی سخن به میان می‌آورد.

در پی اوج گیری مبارزات مردم در سال 57، میرزا هاشم نیز بیانیه‌ای صادر کرد و در آن، ادامه اعتراضات مردمی را خواستار شد و از به ثمر رسیدن قریب‌الوقوع مجاهدت مردم خبر داد. در این بیانیه که بیستم آبان ماه 57 منتشر شد آمده بود که: ملت مسلمان و مبارز ایران آگاه است تنها قانونی که می‌تواند تمدن بشری را با تمام ابعاد گسترده‌اش تأمین نماید همانا قرآن کریم و قانون خدایی می‌باشد؛ از این رهگذر هم برای فراهم کردن و به دست آوردنش خونهای گرانمایه ریخته و هم برای صیانت و از دست ندادنش خوانهای گرانقدر نثار می‌کند. در این بیانیه از حرکت مردم به عنوان یک جهش دینی یاد شده بود. " این جهش دینی که از همان اصالت اعتقاد و ایمان مایه می‌گیرد، عمیقترین پایه‌های استوار نهضت اسلامی را تشکیل می‌دهد".[11]  میرزا هاشم آملی با این رویّه بود که به حمایت از انقلاب ایران می‌پرداخت و منش سیاسی خود را ابراز می‌داشت. او اگر چه اقدامات تند و انقلابی انجام نداد اما از امضاء بیانیه‌ها در نقد حاکمیت پهلوی نیز دریغ نمی‌ورزید.



[1] خاطرات حجه الاسلام محمد جواد کشمیری، ص117

[2] یاران امام به روایت اسناد ساواک، مرحوم آیت الله ربانی شیرازی، ص53

[3] یاران امام به روایت اسناد ساواک، برادران شهید رحیمی، ص181 پاورقی

[4] نوزده دی ماه به روایت اسناد ساواک، ص155

[5] نوزده دی ماه به روایت اسناد ساواک، ص7

[6] امام خمینی در آینه اسناد ساوام، ج6، ص171

[7] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج2، ص34

[8] اسناد انقلاب اسلامی، ج2،ص226

[9]امام خمینی در آینه اسناد ساواک، ص115

[10] اسناد انقلاب اسلامی، ج2، ص435

[11] اسناد انقلاب اسلامی، ج دوم، ص436

نظرات 1 + ارسال نظر
خلیل سه‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 10:05 ب.ظ http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام

آنچه در قرآن آمده است امر است نه قاتون، قانون یک واژه تازه است که اثری از آن در قرآن نیست،

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد