میگوید شانزده سال بیشتر نداشته که به دنبال کسب "یقین"، بیتابی میکرده است. سید حسن ابطحی برای رفع این عطشِ درونی خود با افراد صاحب نَفَسی گفتگو میکند و هر یکی او را دلداری میدهند. اما یک شب "در حالِ قرآن به سر گرفتن در شب احیاء خوابم برد و یا اینکه در حال مکاشفه، دیدم سیّدی که شبیه آیت الله العظمی قمی بود (ولی در خواب ملهم شده بود که او حضرت بقیه الله است) در وسط مسجدی روی تختی نشسته و اوست که میتواند مشکلات مرا بر طرف کند. خدمتش مشرّف شدم. مطلبم را عنوان کردم. ایشان اشاره به مرقد مطهّر حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) فرمود و گفتند: هر چه میخواهی از ایشان بخواه، ائمه اطهار نمردهاند، راهنمایان الهی تا روز قیامت باید باقی باشند."[1] پس از این واقعه است که گویی رزق معنوی سید حسن ابطحی فراهم میگردد و بارها و بارها چنین حالاتی برای او ایجاد میشود. ابطحی بر اثر همین رؤیاهاست که مسیر زندگی خود را مییابد و دل و دین در دست نهاده و تقدیم به کسی میکند که در همین رؤیاها بشارت حضورش را به وی دادهاند. "یک روز دیدم در پیش روی ضریح حرم مطهر نشستهام و پیرمردی در مقابل علی بن موسی الرضا(ع) است که دستها را از آستین عبا کشیده و قیافه جذابی دارد و ایستاده و من تا آن روز او را ندیده بودم، حضرت به من فرمودند با این پیرمرد رفیق باش."[2] ابطحی از این رؤیا نیز بیرون میآید و در عالم بیداری و هشیاری، همان پیرمرد را میبیند. آن پیرمرد، ملا آقا جان زنجانی نام داشت. پیر روضهخوانی که کمتر شناخته شده بود اما دل از سید حسن ربود. سید حسن، یار غار و همنشین ملا آقا جان شد. وی کرامات عدیدهای از ملاّ دید. نمونهی کوچکی از این کرامات چنین بود: "صبح روز سیزده رجب که سالروز تولد مولای متقیان علی ابن ابیطالب(ع) بود، پس از نماز صبح، نماز حضرت امیرالمومنین(ع) که ملا مقید بود در صبح روز تولد آن حضرت آن نماز را بخواند، رو به من کرد و گفت: امروز عید است. بیا با هم مصافحه کنیم. من وقتی با او مصافحه میکردم تقاضای عیدی نمودم و گفتم: شما وسیله شوید که علی بن ابیطالب(ع) به من عیدی دهد... سپس رو به قبله نشست و زیارت امین الله را خواند. من به او نگاه میکردم. ناگهان دیدم رنگش پرید، مثل آنکه با علی بن ابیطالب (ع) بدون هیچ مانعی سخن میگوید. من صدایی نمیشنیدم اما مثل اینکه علی (ع) به او چیزی میفرمود که او مرتب در پاسخ آن حضرت میگفت: "بله، چشم، عرض میکنم، از لطفتان متشکرم." پس از چند دقیقه سکوت وقتی حالش به جا آمد، روی به من کرد و گفت: پنج چیز به تو عیدی دادند و چون در قم سکونت داری و اهل مشهد مقدسی، یکی از آن عیدیها به قم حواله شده و چهار تای دیگرش را در مشهد مقدس خواهند داد و البته آن عیدی قم را پس از ده روز که وارد قم شدی به تو میدهند در مسجد جمکران."[3]
ملا آقا جان زنجانی، اُنس با رؤیا را برای سید حسن فراهم کرده بود. استاد چند روز قبل از فوتش نامهای به سید حسن نوشت و گفت: "تو تنها فردی بودی که مرا تا حدی شناختی". ملاّ رخ در نقاب خاک کشید اما میراث رؤیا را برای سید حسن بر جای گذاشت. ملا آقا جان، پس از فوتش نیز در رؤیا بر سید حسن ظاهر شد و بر شاگرد خود اینگونه سخن گفت: "تو نویسنده شدی ولی چیزی در شرح حال من ننوشتی". سید حسن که با خود کلنجار میرفته مبادا ذکر احوالات استادش با درک و فهم عامه مردم سازگاری نداشته و باعث گمراهی شود، اما با دیدن این رؤیا خود را قانع میکند تا ذکر احوالات استاد را مکتوب کند. کتاب به فروش گستردهای میرسد. ابطحی به مناسبت چهلمین چاپ کتاب، مقدمهای بر آن مینویسد و میگوید: این کتاب با آنکه مبلّغ نداشته و بلکه جمعی از روی حسادت از معرفی آن خودداری نموده و در عین حال چهل مرتبه با تیراژ بالا به چاپ رسیده، این خود علامت لطف حضرت بقیه الله ارواحنا فداه به خدمتگزاران واقعی شان مرحوم آقای حاج ملا آقا جان زنجانی است.[4]
سید حسن اگر چه محضر بزرگانی چون حضرات بروجردی، شریعتمداری، امام خمینی، داماد، شاهرودی، محسن حکیم، خویی، سید عبدالهادی شیرازی و مجتبی قزوینی را نیز تجربه کرده بود، اما بیش از همه از ملا آقا جان تأثیر پذیرفته بود. ابطحی آثار متعددی نگاشت اما آنچه در تمامی آثار برجسته بود، نقش بی بدیل رؤیا بود. به عنوان نمونه وی کتابی نگاشته است با عنوان "عالم عجیب ارواح". وی در این کتاب کوشیده است تا عالم ارواح را در آینه آثار و تجربیات و مشاهدات مردمی، اثبات کند. وی به کرّات از وقایعی یاد میکند که مردم در رؤیاهای خود دیدهاند و آن را شاهد و مثالی برای وجود عالم ارواح قلمداد کردهاند.[5]
مهدویت
ایدههای ملا آقا جان اما بیش از همه در خصوص مهدویت و ظهور منجی بود. وی قائل به دو نحوه ظهور بود. به باور وی همانگونه که حضرت ولی عصر (عج) دو نحوه غیبت داشته، همچنین ظهور ایشان هم به دو قسمت تقسیم میشود. یکی ظهور صغری که از سال 1340 قمری شروع شده و یکی ظهور کبری است. سید حسن ابطحی نیز این ایدهی استاد را میپسندد و بارها از آن سخن میگوید. ادلّهی سید حسن اما در اثبات این مدعا، چندان محکم و استوار نیست. وی از آن ایدهی ملا آقا جان، اینگونه دفاع میکند: "شاید من به عنوان اولین کسی که ظهور صغری را در کتاب "پرواز روح" از قول استاد اخلاقم مرحوم حاج ملا آقا جان مطرح کردهام، مورد حملهی بعضی از جهال قرار بگیرم و شاید هم حق با آنها باشد چون در کتب روایات و اخبار حرفی از آن به میان نیامده ولی چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. زیرا هیچ کس نگفته که خدا در دنیا کارهایی که مربوط به همهی مردم است ناگهان و بدون آمادگی قبلی برای آنها انجام میدهد. بلکه همان طوری که غیبت کبری باید غیبت صغری داشته باشد و همان طور که غروب خورشید باید تا یکی دو ساعت بعد از آن هوا روشن باشد، همچنین ظهورِ با عظمتِ حضرت بقیه الله (عج) که میخواهد تمام مردم دنیا را زیر پوشش حکومت واحد جهانی بکشد، نمیتواند مقدماتی و به اصطلاح "ظهور صغرایی" که زمینه ساز "ظهور کبری" است نداشته باشد. آری ملا آقا جان میگفت: از سال 1340 هجری قمری که استعدادهای افراد بشر ظهور کرده نام مقدس آن حضرت صدها برابر از قبل میان مردم به وسیله نامگذاری اماکن مقدسه و غیره ظهور کرده. اکتشافات و صنایعی که شبیه به معجزات آن حضرت است ظهور کرده. تشرّفات و ملاقاتهایی که کمتر کسی از شیعیان یافت میشود که یا خودش در خواب و یا در بیداری و یا در عالم مکاشفه و یا کسی که مورد وثوق او است، برایش حاصل نشده باشد، ظهور کرده".[6] سید حسن در تأیید این مدعای استاد خود نیز به تشرّفات و ملاقاتهای عدیدهای اشاره کرده بود که با حضرت حجت صورت میپذیرد. وی برای مدعای خود اینچنین دست به دامان رؤیاها شده بود.
سید حسن ابطحی اما کتابهای متعددی در خصوص مهدویت نوشت. وی همچنین توانست بواسطهی این آثار جوایزی بینالمللی نیز دریافت کند. وی از طرف یک مؤسسه علمی در سوریه بخاطر ابداع و نوآوری در تألیف کتاب "مصلح غیبی" دکترای افتخاری دریافت کرد. ابطحی همچنین در سمپوزیومی در یونان شرکت کرد و در خصوص حکومت جهانی حضرت حجت سخن گفت. مقالهی او در نشریات یونان به چاپ رسید و مورد استقبال قرار گرفت. رئیس سمپوزیوم اعلام کرده بود که در خصوص مقاله سید حسن میباید محفلی مستقل را تشکیل داد. سید حسن همچنین به ترجمه قرآن با اسلوبی روان همّت گمارد. ترجمهی او به گونهای بود که هر کدام از موضوعات دارای تیتر بندی موضوعی مستقلی بود و خواننده را به ساده ترین شیوه ممکن در فهم مطلب یاری میرساند.
دیدار با امام زمان از نظریه پردازی تا اتهام
سید حسن ابطحی در آثار خود به کرّات از افرادی نام برده که موفق به دیدار با امام زمان (عج) شدهاند. وی بر این باور است که دیدن امام زمان(عج)، دلیلی بر کمال هیچ فردی نیست و اصولاً دیدن جسم امام زمان(ع) کمالات نمیخواهد. وی در توضیح این مطلب میگوید: "آیا پیامبر اسلام مقامش بالاتر بود یا امام زمان(عج)؟ اگر مقام پیامبر بالاتر است پس چرا هر روز منافقین و کسانی که در قرآن و به زبان ائمه لعن شدهاند هر روز پیامبر(ص) را میدیدند و حتی بعضی از آنها با آن حضرت وصلت میکردند؟ ابوسفیان،ابولهب و کفار مکه و مدینه همه پیامبر را میدیدند و دیدن پیامبر نیازمند شرایط و کمالاتی نبود، حالا امام زمان(عج) که هم مقامش از پیامبر(ص) پایینتر است و هم جانشین ایشان است دیدن بدنش شرایط خاصی میخواهد؟"وی در انتقاد به افرادی که دیدار با امام زمان(عج) را بر نمیتابند گفته بود: من نمیدانم آنهایی که میگویند در زمان غیبت نمیتوان خدمت امام زمان(عج) رسید، یا او را دید چه دلیلی دارند؟ چرا باید کسی که در دنیا زنده است و در بدن مادی است و دارای گوشت و پوست و استخوان است و در میان مردم زندگی میکند، دیده نشود؟ آیا این همه از شیعیان و علما و بزرگان و اولیاء خدا که آن حضرت را دیدهاند، همه دروغ گفتهاند و همه را باید تکذیب کرد؟ آیا آنهایی که میگویند آن حضرت دیده نمیشود، میدانند که وقتی این ادعا بدون دلیل را شایع کردند، چه خدمتی به دشمنان آنحضرت نمودهاند؟[7]
وی سپس در این روایت که "اگر کسی ادعای ملاقات با حضرت حجت کند را تکذیب کنید" مورد تشکیک قرار میدهد و اذعان میدارد که این روایت به معنای آن است که حضرت دیگر نائبی خاصه ندارند و با اتمام دوران نواب اربعه، زمانهی این گونه ارتباطها منتفی شده است.
وی اگر چه معتقد است که دیدار و ملاقات با امام زمان، اتفاق میافتد و رؤیاهای عدیدهای دال بر آن به ثبت رسیده است اما بر این نکته نیز اذعان میدارد که:"حضرت هر کس را صلاح بداند به او ملاقات میدهد ولی این طور نیست که هر کس هر چه هم اهل تقوی باشد با یک کاری مثلاً چهل شب جمعه به مسجد جمکران برود و یا چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله برود و حضرت را ملاقات کند. اگر بنا بود با این اعمال کسی موفق بشود بالأخره راهی باز میشد و همه این کار را میکردند و ظهور انجام میشد و مردم آن حضرت را از غیبت کبری بیرون میآوردند. بنابراین ملاقاتهایی که انجام میشود، تفضّلاتی است که حضرت میکند، حالا یک نفر روی صافی و پاکی خودش فکر کرده که اگر این ریاضت را بکشد بیشتر احتمال دیدار وجود دارد... پس این سئوال که ما چه بکنیم تا خدمت حضرت برسیم اصلاً غلط است، هیچ کاری نمیتوان کرد چون راه بسته و مسدود است".[8]
ذکر ملاقاتهای افراد با امام زمان(عج) و نحوهی توضیحات ابطحی اما مورد انتقاد قرار گرفت. آیت الله سیّدان - از متفکران مکتب تفکیک - زمانی به رسول جعفریان گفته بود که: یک بار ابطحی چند کتاب به بنده داد که بررسی کنم و اگر اشکالاتی دارد بگویم. در کتاب در محضر استاد نوشته بود: سه جا دروغ جایز است. که یکی هم در موقع اصطلاح افراد که آنها را توجه به خدا بدهد. مثلاً اگر بگوید خواب دیدم که تو نمازهایت را درست نمیخوانی، حضرت را به خواب دیدم که فرمود فلان کن وبهمان نکن. به خاطر اصلاح، دروغ گفتن جایز است و برای این کار از حدیث شریف که فرموده برای اصلاح ذات البین دروغ گفتن جایز است استفاده کرده بود.[9] سیدان این گفتهی ابطحی را عاملی در نقل رؤیاها میدانست و این روش را مورد انتقاد قرار داده بود. آیت الله سیدان همچنین در محفلی با سید حسن ابطحی مواجه میشود و به او میگوید که آیا ادعای مرجعیت کردهای و رساله نوشتهای؟ سید حسن پاسخ میگوید که اینها فتاوای آیت الله گلپایگانی است، برای افرادی نوشتهام که سراغ معنویات میآیند اما کمتر سراغ شرع میآیند. سیدان به وی میگوید: اگر تو نصف صفحه مکاسب را درست خواندی و معنا کردی من هم حرفهایم را پس میگیرم. سیدان در خصوص سید حسن ابطحی اذعان میکند که شاید او در فکرش این بود که به اسم امام زمان(عج) میتوان مردم را اصلاح کرد. اما بعدها کم کم به جاهای باریک کشیده شد.[10]
دوری از سیاست
سید حسن ابطحی اما تمامی تلاش خود را بر روی مسائلی اعتقادی و مذهبی گذاشته بود. در زمانهی انقلاب و اعتراضهای مردمی به حاکمیت پهلوی، سید حسن کمتر در محافل سیاسی شرکت میکرد. او دوستی دیرین با سید عبدالکریم هاشمی نژاد داشت. رفاقت این دو سبب شد تا هر کدام خواهر دیگری را به همسری برگزیند. سید عبدالکریم اگر چه بسیار در وادی سیاست وارد شد و در نهایت نیز به شهادت رسید، اما سید حسن، چندان به فعالیتهای سیاسی اهتمام نورزید. او در این وادی، از شاگردان آیت الله شریعتمداری بود و چندان به امور سیاسی دلبستگی نداشت. مرحوم واعظ طبسی در زمانهی اوج گیری فعالیتهای مبارزاتی، ابطحی را تهدید کرده بود که اگر مبارزه نکنی علیه تو کار میکنیم و مردم پشت سر تو نماز نخواهند خواند. ابطحی اما پاسخ میگوید که من از اول هم کاری به این کارها نداشتم و مانند شماها حرارتی به خرج نداده و حالا هم کاری ندارم... من وظیفه شرعی خودم همین است که نماز بخوانم، منبر بروم و جلسه بحث و انتقاد دینی داشته باشم، چند نفر جوان را هدایت کنم.[11]
در اسناد ساواک نیز گزارشهایی در دست است که نشان میدهد، شهید هاشمی نژاد به همراه سید حسن ابطحی، محافلی بر پا میکردهاند اما به تعبیر رهبر عملیات ساواک: در ظواهر امر سید حسن ابطحی فردی سالم و آرامی است و طرفدار آیت الله شریعتمداری میباشد منتها برای اینکه متهم نباشد با آیت الله میلانی هم مراوده دارد؛ ولی سید عبدالکریم هاشمی نژاد فرد ناراحتی است.[12]
بازداشت و اعتراف
ابطحی پس از پیروزی انقلاب نیز روی خوشی به سیاست نشان نداد. وی همچنان در مسیری که برگزیده بود قدم نهاد. با اوج گیری فعالیتهای او در اوایل دهه هفتاد، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در اطلاعیهای نسبت به انتشار متعدد "کتب پر اشکال" وی اعتراض کرد و حتی درباره وجود شخص ملا آقا جان با آن توصیفاتی که سید حسن در کتابهای خود به آن اشاره کرده است، تشکیک کرد و آن را ساخته و پرداختهی ابطحی دانست.
سید حسن مورد بازخواست قرار گرفت. وی اگر چه در آثار خود به ملاقات شخصی خود با امام زمان(عج) اشارهای نکرده بود، اما با رؤیاهایی که از افراد مختلف نقل میکرد، در مظان این اتهام قرار گرفت. وی به همراه فرزندش -سید تقی ابطحی- به مدت 55 روز در بازداشت به سر برد. محمد علی ابطحی فرزند وی علت بازداشت پدرش را مسائل فکری و تشکیلاتی مربوط به امام زمان(عج) عنوان کرد. محمد علی ابطحی اما اذعان داشت که در دوران بازداشت به پدرم گفته شده که باید این بساطها را جمع کند. سید حسن ابطحی پس از بازداشت، اعتراف کرد که "کوشش میکنم که آنچنان ندامت خود را نشان دهم که از این به بعد یک نفر بر این مبنایی که من درست کردم نرود." مبنایی که بر اساس رؤیا ترسیم شده بود. مبنایی که حتی اگر در خلوتِ شخصی گره گشا بود، اما در عرصه عمومی بسیار سست و نا استوارمینمود.
سید حسن ابطحی پس از سپری کردن دورانی بیماری، در 28 اسفند 94 در سن 80 سالگی چشم از جهان فرو بست. روحش شاد.
[1] پرواز روح، سید حسن ابطحی، صص18-19
[2] پرواز روح، ص20
[3] پرواز روح، ص48
[4] مقدمه پرواز روح، چاپ چهلم، 1383
[5] رک: عالم عجیب ارواح، سید حسن ابطحی
[6] ملاقات با امام زمان، سید حسن ابطحی، ص11
[7] ملاقات با امام زمان،سید حسن ابطحی، ص5
[8] نقل از مصلح غیبی، سید حسن ابطحی
[9] نقل از سفرنامه حج، رسول جعفریان، گفتگوی رسول جعفریان با آیت الله سیدان
[10] سفرنامه حج، رسول جعفریان، گفتگوی رسول جعفریان با آیت الله سیدان
[11] آیت الله واعظ طبسی به روایت اسناد ساواک، ص257
[12] یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج 5
امیدوارم سالی که پیش رو دارین....
آغاز روزایی باشه که آرزو دارین....
پیش تا پیش عیدتون مبارکاااااا...^___^
خیلی مشتاقم به منم سر بزنید
56130
سلام
تشریح شما با واقعیت ایشان همخوان است. ایشان را در اوایل تشکیل « کانون بحث و انتقاد دینی » چند بار دیده و گفتگو هایی داشتیم.
باسلام و ادب. متأسفانه قلمتان منصفانه نیست. در مبنای ایشان خواب و رؤیا نقشی نداشت که شما اینطور آن را برجسته کرده اید. و اینقدر نیش دار نوشته اید.
وای که اگر از پس امروز بود فردایی.
با سلام. مواردی را که ایشان به رویا متوسل شده اند با ذکر ارجاعات مشخص شده است.می توانید به این کتابها رجوع بفرمایید.
با سلام نویسنده با غرض ورزی نسبت به این بزرگوار سخن گفته است.
سلام علیکم. در این متن فقط اقوال جناب ابطحی نقل شده است .
سلام علیکم
چقدر خوب است پیش از اظهار نظر درباره شخصیت هایی بزرگ قدری مطالعه و تحقق کنیم. متأسفانه مطالب درست و غلط را خلط کردید.
آیت الله سید حسن ابطحی حقایق کم نظیری که پیش از او کمتر کسی بدان رسیده و آن را در حد فهم سایر مردم بیان کرده بود.
ایشان خدمات بی نظیری به دنیای اسلام فرمودند که چند سطر مجال بیان آن را ندارد. اما این نوشتار با عنوان "بنایِ سستِ رؤیا" چنین سعی دارد که تمامی حقایق را در پس تاریکی این عنوان دروغین پنهان کند همچون آب زلالی که قطراتی جوهر سیاه در آن برزید. آیت الله سید حسن ابطحی حقایق بسیاری را بیان کرد و افراد زیادی را هدایت نمود اما نه بر اساس بنای سست یک رؤیا بلکه بر اساس زحمت و تعقل و پشتکار و استقامت در توسل به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام، او هرچه داشت از الطاف و دستگیری خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام داشت و در کتابهایش کمتر جایی دلیل مطلبی را خواب قرار میدهد، بلکه همه جا ادله اش یا آیات قرآن است و یا روایات اهل بیت علیهم السلام. بهتره اول برید مطالعه کنید و بعد این طور صریح به ایشان چنین نسبت پایینی را بدهید
سلام علیکم
چقدر خوب است پیش از اظهار نظر درباره شخصیت هایی بزرگ قدری مطالعه و تحقق کنیم. متأسفانه مطالب درست و غلط را خلط کردید.
آیت الله سید حسن ابطحی حقایق کم نظیری که پیش از او کمتر کسی بدان رسیده و آن را در حد فهم سایر مردم بیان کرده بود.
ایشان خدمات بی نظیری به دنیای اسلام فرمودند که چند سطر مجال بیان آن را ندارد. اما این نوشتار با عنوان "بنایِ سستِ رؤیا" چنین سعی دارد که تمامی حقایق را در پس تاریکی این عنوان دروغین پنهان کند همچون آب زلالی که قطراتی جوهر سیاه در آن برزید. آیت الله سید حسن ابطحی حقایق بسیاری را بیان کرد و افراد زیادی را هدایت نمود اما نه بر اساس بنای سست یک رؤیا بلکه بر اساس زحمت و تعقل و پشتکار و استقامت در توسل به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام، او هرچه داشت از الطاف و دستگیری خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام داشت و در کتابهایش کمتر جایی دلیل مطلبی را خواب قرار میدهد، بلکه همه جا ادله اش یا آیات قرآن است و یا روایات اهل بیت علیهم السلام. بهتره اول برید مطالعه کنید و بعد این طور صریح به ایشان چنین نسبت پایینی را بدهید
سلام علیکم. مواردی را که ایشان به خواب و رؤیا استناد کرده اند با ارجاعات مشخص شده است دوست عزیز. این متن در پی تخریب ایشان نیست. فقط شیوه ی بیان معارف اسلامی را توسط جناب ابطحی مطرح می کند.
باسلام و ادب دوباره
بله اینکه ایشان در آثارشان خواب و مکاشفه و تشرف نقل فرموده اند، مطلب غیر قابل انکاری است، خدای تعالی هم در قرآن کریم، خواب و رؤیا نقل فرموده است. اما صرف نقل رؤیا، دلیل سستی مطالب نیست. این متن حضرتعالی اینطور به مخاطب القاء میکند که مبنای ایشان، رؤیا بوده و اساس مطالب ایشان رؤیا بوده است در حالی که اینگونه نیست. از بین این همه تألیفات ایشان مگر چند درصدش نقل رؤیا است؟! کسانی که از نزدیک با ایشان آشنایی داشتند به خوبی بر این مطلب شهادت می دهند که مطالب ایشان صد در صد بر پایه استدلالات علمی و عقلی و برگرفته از آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام بوده است. اگر رؤیا و مکاشفه ای هم نقل شده است صرفا به عنوان مؤید و یا بیان ساده تر مطالب پیچیده و سنگین علمی بوده است. لطفا مقدمه کتاب در محضر استاد جلد 1 و همچنین مقدمه کتاب در محضر استاد جلد 2 را حتما بخوانید. واقعا این معقول است که بخاطر مطالبی که اساسش رؤیاست، به ایشان دکترای افتخاری بدهند؟ یا آن طور در سمپوزیوم یونان از مقاله ایشان استقبال کنند؟ یا سالهای متمادی در کانون بحث و انتقاد دینی پاسخ به سوالات بدهند و افراد بسیاری را به دین مقدس اسلام و مذهب تشیع هدایت کنند؟ آیا همه اینها بر اساس رؤیا بوده است؟! لطفا کتاب شبهای مکه ایشان را با دقت مطالعه بفرمایید. کتابهای پاسخ به سوالات ایشان را که چندین جلد است هم مطالعه بفرمایید. کتاب عوامل پیشرفت کتاب اتحاد و دوستی، مصلح غیبی و مصلح آخر الزمان و دیگر کتب ایشان را مطالعه کنید می بینید که برداشت جنابتان منصفانه نبوده و مبنای ایشان رؤیا نبوده است. سخنرانی ها و جلسات درس ایشان که دیگر جای خود دارد، سی جلسه مباحث اعتقادی را از اثبات وجود خدا تا معاد و قیامت و ... تدریس فرموده اند که تحت عنوان کتاب عقاید اخیرا چاپ شده است. خواهشا همه را مطالعه بفرمایید، می بینید که اساس مطالبشون رؤیا نبوده است. اینکه ایشان مطالبشون را به زبان ساده و همه کس فهم بیان می کردند دلیل بر سستی مطالبشون نیست. موفق باشید.
http://www.aparat.com/v/6GNq0
ایشان حدود پنجاه جلد کتاب دارند. شما ده مورد خواب بالفرض با سند نقل کردید. آیا وجود چند خواب در پنجاه جلد کتاب دلالت بر این دارد که راه و روش یک عالم بر اساس یک رویا ترسیم شده است؟ شما پنجاه مورد خواب اگر نقل کنید تقسیم بر پنجاه جلد کتاب میشود یک خواب در هر کتاب! آیا انصاف است که مثلا با دیدن یک خواب در یک کتاب ۳۰۰ صفحه ای بگوییم راه و طریقت نویسنده اش بر اساس کتاب است؟
نظر حضرت آیة الله سید حسن ابطحی اعلی الله مقامه الشریف در خصوص خوابها و مکاشفات را در لینک بالا که اول فرستادم ببینید.