تأملاتِ فقهیِ شیخ سیاست‌ورز

قبای سیاست چنان بر هاشمی رفسنجانی راست آمده بود که رویکردهای علمی و فقهی‌اش کمتر مورد توجه قرار گرفت. وی از 14 سالگی به قم رفته و به تحصیل علوم دینی پرداخته بود. نمی‌شد که در محفل آیت الله العظمی بروجردی زانو زده باشد، انفاس امام خمینی بر جانش نشسته باشد، از محضر حضرات محقق داماد و گلپایگانی و شریعتمداری بهره برده باشد، اما دستی در فقه نداشته باشد.

شیخِ سیاست ورز، در فقه هم به تأملاتی پرداخته و به گره‌گشاییهایی نائل آمده بود. آیت الله هاشمی رفسنجانی به فقهِ عقلانی می‌اندیشید. بسنده کردن بر نص را بر نمی‌تابید و بر این باور بود که پیامبر مکرم اسلام نیز بر پایه‌ی عقل خود بسیاری از اعمال را به انجام می‌رسانید. به تعبیر او: پیامبر (ص) نیز به غیر از وحی، بر اساس عقلانیت و تشخیص خودشان در مفاهیم و محتوا اجتهاد می‌کرده‌اند. پیامبر(ص) در مصادیق هم به مشورت با افراد متعدد می‌پرداخته و حل مشکلات را طلب می‌کرده است.[1] هاشمی رفسنجانی همین مبنای رفتاری پیامبر را بر می‌گرفت و اذعان می‌کرد که پایه‌ی اجتهادات امروزین نیز می‌باید بر پایه‌ی عقل و تفکر سامان پذیرد.

وی در سخنان خود بارها بدین نکته اشراف می‌داد که انبیاء آمده‌اند تا گنجهای عقلانیت را که در ویرانه‌ها خوابیده و انسانها از آنها استفاده نکردند استخراج کنند؛ در کلمات ائمه (ع) و فقها با صراحت می‌بینیم که عقل را در کنار رسالت می‌گذارند. وی با این سخن، اذعان می‌داشت که حاکمیت اسلامی نیز می‌باید عقلانیت زمانه را برگیرد و با فقه اسلامی منطبق سازد.[2]

با توجه به همین رویکردهای عقلانی در فقه بود که هاشمی رفسنجانی بر مؤلفه‌هایی انگشت می‌نهاد تا جامِ فقه را از عقلانیت لبریز کند. یکی از تأکیدات وی برای ظهور عقلانیت در فقاهت، التفات بر "فقه مقارن" بود. آیت الله هاشمی بر این باور بود که اگر فقه اهل سنت را در کنار فقه اهل البیت(ع) بنشانیم و با یکدیگر به مقایسه بنشینیم، ممکن است که بسیاری از آراء فقهی ما نیز متفاوت و برای بشر امروز فهم پذیر تر گردد. به تعبیر وی: هم اهل سنت و هم شیعیان باید این کار را بکنند، باید فقه مقارن را مقایسه‌ای درس بدهند و درس بخوانند که در این شرایط، ممکن است فتاوای ما در خیلی از موضوعات فرق کند.[3]

هاشمی رفسنجانی در این خصوص بر این باور بود که علمای شیعه و اهل سنت می‌توانند به معیاری واحد تأکید کنند و به نتیجه‌ای معقول و مقبول دست یابند. به باور وی، می‌توان به احادیث اهل بیت (ع) رجوع کرد و اختلاف میان تشیع و تسنن را برچید، چرا که اهل بیت (ع) هم مقبول اهل سنت‌اند و هم قابل تبعیت.[4]

تخصصی شدن اجتهاد، یکی دیگر از دغدغه‌های آیت الله هاشمی رفسنجانی در عرصه‌ی عقلانیت فقهی بود. وی می‌کوشید تا این باور را ترویج دهد که اجتهاد نیز به مانند سایر علوم، می‌باید تخصصی شود. او می‌گفت: الان همه می‌فهمند که یک مجتهد نمی‌تواند به تنهایی در همه‌ی ابواب مورد نیاز فقهیِ جامعه و مردم متخصص باشند. هیچ کس قدرت این کار را ندارد. چگونه می‌توانیم در عمر 30 یا 40 ساله تحصیل همه‌ی علوم دنیا را در حقوق بین الملل، حقوق کودک، حقوق زن، حقوق معلولین، حقوق جامعه و دهها رشته‌ی دیگر در حد متخصص یاد بگیریم. در حالی که هر کدام آنها در حد یک تخصص بسیار بالاست که هر کدام چند رشته جدا و گرایش در زیر مجموعه خود دارند. واقعاً نمی‌توان قبول کرد که یک نفر با علم به همه‌ی علوم در همه‌ی مسائل فتوا بدهد.[5]

بر اساس همین مبنا بود که آیت الله هاشمی، معتقد بود که ولایت فقیه نیز ‌می‌تواند به نحو شورایی اداره شده و از دوش یک فرد برداشته شود.[6] وی در خصوص نظریه‌ی ولایت فقیه نیز، نگاه زمینی و رأی مردمی را دخیل می‌دانست و عنوان می‌کرد که:" ما از همان روز اول به پدیده‌ی قدرت، نگاه زمینی و واقع بینانه داشتیم. کسانی که آمدند و نگاه صرفاً متافیزیکی به قدرت را دامن زدند و آن را مرتب مطرح می‌کنند قبول نداریم. از همان ابتدا امام خمینی (ره) هم، همین را می‌گفت، شما حرف‌های ایشان را ببینید که مشروعیت را به مردم می‌دهد. این چالش  نیست و دردسری هم بوجود نمی‌آورد، البته اگر تعصب‌های بی‌جا برداشته شود".[7] وی در این خصوص نیز، عقلانیت زمانه را مدخلیت می‌داد و بر آن مُهر صحه می‌نهاد.  

هاشمی رفسنجانی بر جهانی سازی و التفات بر دستاوردهای بشر جدید تأکید بسیار داشت. وی در این خصوص عنوان می‌کرد که: همیشه زمان در حال پیشروی است، مسائل مستحدثه آن به آن اتفاق می‌افتد... لذا فقهی که امروز علما و حوزه‌های ما دارند از این جهت قابل مقایسه با دوره‌های قبل نیست. فقه سیاسی در اعماق فقه ما هست اما خیلی باید عوض و بزرگ شود. احکام سیاسی، اداره‌ی کشور، قانون گذاری، قضا و قوانین دیگر در این شرایط ده‌ها برابر مطالبی که قبلاً نوشته بودیم فروع دارد. این تحولات، می‌طلبد که عقل زمانه را برگیریم و در فقه به کار بندیم.[8]

هاشمی رفسنجانی پیشرفت زمانه را می‌دید و جا ماندن فقه از آن را هشدار می‌داد. وی در بیان خاطره‌ای نیز این دغدغه‌ی خود را بازگو کرده بود: "یک بار به خاطر مسأله ارثی که در خانواده‌ای به وجود آمده بود فکر کردم این حکمی که الآن هست که همسران بعد از فوت شوهران از زمین ارث نمی‌برند و فقط از اعیان و منقول ارث می‌برند با توجه به ظاهر قرآن جای تأمل دارد و بررسی کردم و دیدم یکی از ریشه‌های این حکم به مسأله‌ای بر می‌گردد که در زمان فوت پیامبر(ص) اتفاق افتاد که یکی از همسران پیامبر به خاطر مالکیت یکی از حجره‌هایی که در آن زندگی می‌کرد، آن مسائل را مطرح کرد. از همان زمان کم کم تعصبی بین شیعه و سنی در موضوع مالکیت زمین پیدا شد. بعد این تبدیل به فتوا شد که خیلی‌ها آن فتوا را می‌دادند و عمل می‌شد. موضوع را دنبال کردم و در سفر به قم با بعضی از مراجع بحت کردم و دیدم آنها هم می‌گویند "احتیاط می‌کنیم". یا می‌گویند "مصالحه می‌کنیم". با رهبری صحبت کردم  گفتم این چه دلیلی دارد تعدادی روایت داریم که ناظر به هر دو طرف است. رهبری دستور دادند در جلسه‌ای که شبهای پنجشنبه با علما دارند، بحث کنند. آیت الله هاشمی شاهرودی بحث را آماده کردند و به جلسه بردند که این فتوا در بسیاری از زوایا اصلاح شد...".[9]

التفات بر اقتضائات زمانه در فقه اسلامی، ذهن و ضمیر آیت الله هاشمی را به خود مشغول داشته بود. هاشمی با این نگاه  به فقه بود که بر گوهر عقلانیت تأکید می‌کرد و دستاوردهای نوین را در اجتهاد نیز دخیل می‌دانست. با همین رویکرد فقیهانه است که سید حسن خمینی در پیام تسلیت خود، آیت الله هاشمی را قامت رعنای گفتمان آزادی خواه و معتدل در جامعه‌ی افراط زده‌ی ما می‌داند.

ایده‌هایی که هاشمی رفسنجانی در خاطر داشت، تا رسیدن به سر منزل مقصود و تسرّی آن در جامعه اما نیاز به مداومت و صبر بسیاری دارد. همان صبری که مؤمنان را بدان بشارت داده‌اند. صبری که هاشمی رفسنجانی، خود نمادی از آن بود. سَلامٌ عَلَیکُم بِما صَبَرتُم.


این متن در مباحثات

                                                                                                        

پی‌نوشتها



[1] روزنامه جمهوری اسلامی، 28/10/87

[2] همانجا

[3] نقل از: اجتهاد در محاق، سید ضیاء مرتضوی، صص17-18

[4] نقل از همان، ص29

[5] سخنرانی در 2 دی ماه 1387، دانشگاه تهران

[6] رک: روزنامه شرق، 19 اسفند 1393

[7] نقل از: مشروعیت آسمانی، ولایت فقیه در اندیشه‌ی سیاسی آیت الله هاشمی رفسنجانی،رضا صنعتی، ص82

[8] رک: سخنرانی 2 دی ماه 1387، دانشگاه تهران

[9] همانجا