پُر بیراه نیست اگر استیون هاوکینگ را نماد مواجهه علم و دین در قرن ۲۱ بنامیم. از زمانی که نخستین نظریاتش را عنوان میکرد، تا هنگامی که چشم از جهان فروبست، آنچه در ایدههای او به چشم میخورد، برجستگی علم در مقابل دین بود. هاوکینگ در نخستین ایدههای خود در شگفت از آن بود که جهان با قوانینی تنظیم شده است. وی از این مهم، همگان را به امر دیگری واقف و اینگونه نتیجه میگرفت
حال که جهان را قوانینی از پیش نوشته احاطه کرده است، میتوانیم با علم به این قوانین، فکر خدا را هم بخوانیم.
وی ادعا کرد که بر اساس همین قوانین میتوان تشخیص داد که در آینده چه اتفاقی در جهان رخ خواهد داد. هاوکینگ خرسند از این کشف مهم، یکی بعد از دیگری نتایج آگاهی بر قوانین طبیعت را با دیگران در میان میگذاشت. وی پله پله در تحقیقات خود پیش رفت و مدعی شد که پیدایش جهان نیز نتیجه اعجاز و آفرینش به دست یک وجود برتر نیست. او اینک به حیطهای وارد شده بود که دین و اعتقادات اصلی دینداران را نشانه میرفت.
فضای رسانهای که حول هاوکینگ شکل گرفته بود، در انتظار روزی بود که وی صراحتاً عنوان کند که خدایی وجود ندارد. گویی وی با جسم علیل خود، میخواست از خدا و خداباوران انتقام بگیرد. بارها او به تیتر اول اخبار جهان بدل شد. وی در مصاحبههای خود گاه میگفت که وجود علم جدید، ما را از وجود خدا بی نیاز میکند. بار دیگر میگفت که تشکیل کائنات بر پایه علوم شکل گرفته، ولی در هیچ صورتی نمیتوان گفت کسانی که قوانین علمی را تدوین میکنند از طرف خداوند خلق نشدهاند و مخلوق خدا نیستند.
هاوکینگ اما خود را یک خداناباور میدانست و بر ارباب کلیسا نیز طعن میزد و میگفت که: حتی گالیله هم در مقابل اهل کلیسا جرأت نکرد در کارهای علمی خود، از کلمه قانون استفاده کند.
مواجهه هاوکینگ با دین و خدا البته مورد انتقادهایی قرار گرفت. در ایران دکتر رضا منصوری (استاد دانشگاه شریف و معاون وزیر علوم دولت خاتمی) از جمله افرادی بود که با هاوکینگ دیدار کرد. وی معتقد بود که گفتههای هاوکینگ بعضاً سویههای رسانهای و تبلیغی دارد. او میگوید که هاوکینگ به دلایل شخصی نیازمند جنجالآفرینی است. وضعیت جسمانی هاوکینگ به گونهای است که مردم مایلند رسانهها به او بپردازند. یعنی آدمی که تمام بدنش فلج است ولی مغزش خیلی خوب کار میکند. این وضعیت موجب تحریک حس کنجکاوی مردم درباره هاوکینگ میشود.
ادعاهای هاوکینگ اما برخی روحانیون ایران را نیز به میدان کشید. آیتالله جعفر سبحانی در پاسخ به وی متنی نگاشت و گفت که دانشمندان علم فیزیک فقط میتوانند در امور مادی ابراز نظر کنند، اما یک فیزیکدان اگر بخواهد وجود ماوراء را نفی کند، بهسان جنینی است که در رحِم مادر، خارج رحم را انکار کند و بگوید آسمان و زمین و دریا و اقیانوسی وجود ندارد. هاوکینگ که ادعا کرده بود کشف منظومههای دیگری نظیر منظومه خورشیدی ثابت کرده که منظومه ما یک پدیده منحصر بهفرد نباشد، پس پیدایش انسان روی کره زمین هم یک پدیده از پیش طراحی شده نیست، اینگونه از جانب آیتالله سبحانی پاسخ دریافت کرد که: «این امر ثابت نمیکند که خدایی وجود ندارد. اساساً دلیل خداشناسان این نیست که فقط ما یک منظومه شمسی داریم و انسان هم در کره زمین زندگی میکند تا با کشف منظومههای دیگر، برهان آنان باطل شود». آیتالله سبحانی اینگونه مُهر بطلان بر آرای هاوکینگ نهاده بود که: «اگر علم صدها منظومه خورشیدی دیگر کشف کند، کوچکترین خراشی بر فلسفه خداشناسی وارد نمیشود.
همچنین آیتالله دکتر مصطفی محقق داماد نیز از همین موضع به نقد آرای هاوکینگ پرداخت. وی گفت که موضوع وجود خدا و مبدأ جهان، یک مسأله صرفاً مادی و مرتبط با علوم تجربی محض نیست که یک فیزیکدان به راحتی آن را انکار کند. محقق داماد خواهان آن شد تا در یک رسانه جهانی به مناظره با هاوکینگ بپردازد.
استیون هاوکینگ اما در ۷۶ سالگی به پایان خود رسید؛ استادی که برخی دینداران٬ وجود وی را نشانهای از وجود و قدرت خدا میدانستند، با جنجالآفرینیهای رسانهایاش آتش جدال علم و دین را افروخته نگاه داشته بود. اما آیا با درگذشت وی جدال علم و دین هم به پایان خود خواهد رسید؟
سلام،
نه با فیزیک و علوم طبیعی می توان خدا را ثابت کرد و نه رد. اما هر چه دانش انسان گسترده تر می شود اعتماد به بافته های روحانیت- در همه ی ادیان - کمتر می شود!