محمد سعید العشماوی، تمام قامت علیه اسلام سیاسی

Image result for ‫سعید العشماوی‬‎

محمد سعید العشماوی، نواندیشی مصری است. فارغ التحصیل رشته­ ی حقوق است و دادستان دادگاههای مصر بوده. تاملاتش در حقوق و قضاوت او را به ریشه یابی وضع قوانین نیز معطوف کرده است. قوانین اسلامی را بر اساس زمان و مکان آن تفسیر و تعبیر می کند. برکشیدن قوانین حقوقی را تا زمان های آینده بر نمی تابد. رسالت قرآنی را نیز فراتر از وضع قوانین حقوقی می داند. او نواندیشی قابل اعتنا در جهان عرب است. به زبانهای انگلیسی و فرانسه نیز تسلط دارد. دو کتاب را به زبان انگلیسی نگاشته است. دیگر کتب او به عربی است. در سال 1979 کتاب اصول الشریعه الاسلامیه را نگاشته است. جوهر الاسلام را در 1984 نوشت و در آن ادعا کرد که رسالت پیامبر(ص) و هدف از ارسال رُسل، توجه به معنویت و امور باطنی است و قوانین حقوقی امری عارضی در پیام پیامبر است و حقیقت رسالت در امور دیگری نهفته است. همین ایده را وی در سال 1988 در کتاب الشریعه الاسلامیه و القانون الاسلامی نیز تبیین کرد. در همین سال کتابی در خصوص ربا نوشت با عنوان الربا و الفائده فی الاسلام. در این کتاب، ربای گفته شده در احکام دینی را متمایز از نظامهای اقتصادی امروزی دانست. وی کتاب معالم الاسلام را یک سال بعد به رشته تحریر در آورد. الخلیفه الاسلامیه را نیز در سال 1990 نگاشت. اما کتاب الاسلام السیاسی یکی از اصلی ترین کتب عشماوی است که به فرانسه ترجمه شد. این کتاب از زبان فرانسه به فارسی برگردانده شد.

منتقد سیاست دینی  

عشماوی از منتقدان اصلیِ سیاستِ دینی است. او بر این باور است که استنباطهای سیاسی از دین اسلام، سبب ساز انحراف از حقیقت اسلام شده است. این انحراف نیز از آنجا ناشی شد که مسلمانان تصور کردند که دین اسلام به مانند دین یهود است و رسالت پیامبر(ص)، قانون گذاری است. این در حالی است که به باور عشماوی، پیام دین اسلام، نوع دوستی، رحمت و معنویت است و نه چیزی غیر از این. رسالت موسی(ع) تبیین یک قانون اساسی بود در حالی که محمد (ص) شفقت و رحمت را ترویج می کرد. به باور او، تفاوت میان جوهر رسالت موسی(ع) و رسالت محمد(ص) به اندازه ی کافی مورد توجه قرار نگرفته و سبب شده تا استنباطهای ناروایی در این خصوص صورت پذیرد. عشماوی در همین خصوص، به قرآن کریم نیز استناد می کند. وی آیات قانون محور را در قیاس با آیاتی که رحمت و معنویت را توصیه می کنند، به مقایسه می گذارد و اینچنین نتیجه می گیرد که: در قرآن کریم شش هزار آیه وجود دارد که از میان آنها هفتصد آیه به امور قانون گذاری عمومی اختصاص یافته است. اما در این میان تنها دویست آیه است که به حقوق شخصی، ارث، احکام و تعهدات میان انسانها توجه می دهد و صراحتاً از مجازات سخن می گوید. بر این اساس، کمتر از چهار درصد از این آیات را می توان قوانین موضوعه دانست و آن را به وضع قوانین و احکام مستند داشت. حتی در میان این آیاتِ محدود نیز برخی به واسطه ی دیگر آیات، نسخ شده اند و تنها هشتاد آیه یعنی یک و نیم درصد از آیات به وضع قوانین نظر دارد. به باور عشماوی، از این یک و نیم درصد نمی توان اینگونه استنباط کرد که رسالت پیامبر اسلام، وضع قوانین بوده است.

بر همین اساس است که وی، تشکیل حاکمیتی به نام اسلام و استفاده از قوانین منتسب به اسلام را روا نمی داند. عشماوی، امت اسلامی را تذکار می دهد که تلاش کنند تا بر طبق اوضاع و احوالات زمانه و در چارچوب روح قرآن به وضع قوانین بپردازند و نه اینکه احکام صدر اسلام را برکشند و تا زمانه ی حاضر تعمیم دهند. وی توجه به دستاوردهای امروزی بشر را مورد توجه قرار می دهد و اینگونه عنوان می کند که: تمام تمدن غرب، شیطانی نیست. این تمدن دارای ارزشهای بزرگ ارجمندی نیز می باشد. علم، بهداشت، سازمان، همکاری و خدمات عمومی همگی ارزشهایی هستند که در امروز جهان وجود دارد و علاوه بر مفاهیم مادی، در بر گیرنده ی مفاهیم معنوی نیز می باشند.

باز تفسیری از آیات قرآنی

عشماوی معتقد است که برخی تعابیر و اصطلاحات قرآنی، تنها مطابقتی با جامعه ی صدر اسلام داشته و نمی توان آن را تا زمانه ی معاصر امتداد داد. به عنوان مثال، عشماوی بر این باور است که اصطلاح "حُکم" در قرآن کریم به معنی "قضاوت" یا "حل اختلافات میان مردم" یا "برقراری عدل از طریق خرد" است، نه به معنای حکومت کردن. افرادی که استنباطهای سیاسی از مفاهیم دینی دارند، واژه ی حکم را بر می­گیرند و آن را به حکومت دادن معنی می کنند. در حالی که عشماوی ربط و نسبت میان این تعبیر و حکومت کردن را باور ندارد و آن را انحراف از معنای حقیقی قرآن می داند. عشماوی علاوه بر اینگونه تعابیر، تفسیر برخی از آیات را نیز خالی از سویه های سیاسی می بیند و بر این نکته تاکید می کند که فهم ناروای افراط گرایان، سبب ساز استنباطهای سیاسی از متن قرآنی شده است. به عنوان نمونه این آیه: انا انزلنا الیک بالحق لتحکم بین الناس بما اریک الله و لا تکن للخائنین خصیما. (ای پیغمبر ما به سوی تو قرآن را به حق فرستادیم تا بر اساس آنچه خداوند به وحی خود بر تو پدید آورده میان مردم حکم کنی و نباید به نفع خیانتکاران به خصومت برخیزی.)(نساء/ 105)

عشماوی اذعان می کند که افراط گرایان بر اساس این آیه، افرادی که در صحنه ی سیاسی بر طبق احکام الله فرمان نمی رانند را کافر دانسته و مورد بی مهری قرار می دهند. در حالی که به عقیده ی عشماوی، این آیه تنها خطاب به پیامبر(ص) دارد و هیچ حاکم دیگری مکلف به انجام آن نیست؛ چرا که اطاعت کامل کردن از حاکمان، در سیاست ورزیهای امروز امری نامقبول است. تبعیت تام از فرامین پیامبر(ص)، تنها مختص به ایشان بوده و هیچ حاکم دیگری نمی تواند و نمی باید چنین داعیه ای داشته باشد.

عشماوی افراط گرایان را مورد نقد قرار می دهد که فحوای اصلی کلام خداوند را فرونهاده اند و تنها به تفسیر لفظی از آیات بسنده کرده اند. به باور وی، اگر آیات قرآن را فارغ از زمینه و زمانه ی آن در نظر آوَریم، جز خشونت گرایی و طرد دیگران، حاصلی به همراه نخواهیم آورد. به عقیده ی عشماوی، آیات قرآن را از زمانه ی آن جدا کردن، خطر خشونتی را بوجود می آورد که سازمانهای تندروی اسلامی به آن درغلتیده اند و جز تفسیری ناروا از اسلام به بار نمی آورند.

تفسیری دگر از جهاد و حجاب

عشماوی برای زدودن غبار خشونت از دامن اسلام، می کوشد تا مفهوم "جهاد" را نیز مورد دقت نظر قرار دهد. وی جهاد را به مفهوم معنوی آن تفسیر می کند. به باور او، کلمه جهاد از فعل جَهد به معنی تلاش کردن است. در دوره ی نخست نبوت پیامبر(ص) نیز از این اصطلاح استفاده ی معنوی می شد و به معنای خودداری یا مبارزه ی مسلمانان برای کنترل نفس بود. اما این اصطلاح به مرور زمان تحول یافت و بر اساس زندگانی مسلمانان دچار تغییر شد. وقتی که بر علیه مسلمانان جنگهایی صورت گرفت، تعبیر جهاد نیز برای مقابله با دشمنان به کار گرفته شد. با درک تحولات مفهوم جهاد، می توان دریافت که جهاد، لزوماً شمشیر بر کشیدن و به جنگ با دیگران رفتن نیست؛ بلکه تلاش علیه تمایلات شیطانی بشر نظیر شهوت، زخم زبان، درنده خویی، بی نزاکتی و استبداد است. جهاد واقعی، مقابله با خصم درون است و نه دشمنهای بیرون.

عشماوی فارغ از مواجهه ای که با سیاسی شدن اسلام دارد، برخی مفاهیم دینی را نیز مورد توجه قرار داده است. یکی از این مباحث، حجاب در اسلام است. وی نگاه متفاوتی نیز نسبیت به این موضوع دارد. به باور عشماوی، حکم همیشگی اسلام، حفظ وقار زن بوده است. اگر وقار زن در غیر از پوشاندن سر و گردن نیز حفظ شود، حکم اسلام محقق شده است. عشماوری بر این نکته تاکید دارد که طرز پوشش، در هر زمانه ای متفاوت است. حتی از جامعه ای به جامعه ی دیگر نیز نحوه ی پوششها تفاوت می کند. این به آن معنا نیست که در جوامع غیر اسلامی که حجاب شرعی اسلامی مراعات نمی شود، بانوان بی عفت و یا بی وقارند. وی آیات قرآنی که دلالت بر حجاب می کند را نیز تفسیر دوباره ای می کند و اذعان می دارد که: در عصر پیامبر(ص)، زنان پارچه به سر کرده و دو طرف آن را پشت سر می انداختند به گونه ای که گردن و بالای سینه آنها آشکار بود. برای آن که فراق بین زنان مومن و غیر مومن باشد خداوند دستور داد زنان مومن پارچه را که به سر کرده بر جلوی بدن خویش رها سازند تا از پوشش ممتازی برخوردار گردند. عشماوی سپس اینگونه عنوان می کند که: پس این دستور دائمی نیست. بلکه به دورانی بر می گردد که جداسازی زنان این وضع را طلب می کرده است.

همچنین در برخی دیگر از آیات نیز خداوند به پیامبر(ص) دستور داده است که به همسران و دختران و زنان مؤمن فرمان دهد که جلباب خود را (پارچه ای که تمام بدن را می پوشاند) به خود گیرند تا شناخته نشوند و مورد اذیت و آزار قرار نگیرند. این حکم برای آن بود تا زنان پیامبر از کنیزان متمایز شوند. بنابراین در عصر حاضر که مساله بردگی از میان رفته، این حکم نیز منتفی است. بر همین مبناست که عشماوی، وجوب حجاب را بر دیگر زنان رد می کند و با توجه به زمانه ی نزول آیاتی که اختصاص به حجاب دارد، آن را مختص به زنان پیامبر می داند.

اینگونه مواضع عشماوی، واکنش برخی محافل دینی مصر را برانگیخت. محمد عماره از منتقدان اصلی او، کتابی را در رد اندیشه های عشماوی منتشر کرد. وی ادعا کرد که عشماوی، نه تنها مخالف اسلام سیاسی است بلکه دیگر مبانی فکر دینی را نیز مورد خدشه قرار داده و از اندیشه ی اسلامی فاصله گرفته است. عماره در مقدمه ی کتاب خود گفته بود که: "اگر مستشار سعید العشماوی فقط دشمن بیداری اسلامی بود، چیزی درباره او نمی نوشتم. اما او اصول ثابت و مقدس را خدشه دار می کند".

باری! محمد سعید عشماوی کوشیده است تا مبانی فکر دینی را مورد بازخوانی دوباره قرار دهد. رد پایی از آراء او را می توان در میان نواندیشان دینی ایران نیز رد یابی کرد. اندیشه ی او در خصوص نفی اسلام سیاسی، تاکید او بر توجه دادن به آیات محدودی از قرآن که سویه ی حکم و قانون را دارد، التفات بر آیات معنوی و اخلاقی قرآن، رویکرد او به ماجرای جهاد همچنین موضوع حجاب، همگی قائلینی در امروزِ ما نیز دارد. نام سعید عشماوی اما کمتر بازگو شده و کمتر بر سر زبانها افتاده است. شاید توجه به او، بتواند یکی از ریشه های فکری نواندیشی دینی را نیز بر ما مکشوف کند. 

نظرات 1 + ارسال نظر
خلیل یکشنبه 8 مهر‌ماه سال 1397 ساعت 09:09 ب.ظ http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام،

کم کم علمای اسلامی هم مجبورند پا جا پای مسیحیون بگذارند و دست از اصلاح سیاسی جهان بردارند و به همان پولی که از سیستم حاکم بر جهان می رسد دلخوش باشند و کار را در حوزه معنویت محدود کنند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد