محفل فلسفی تهران

Image result for ‫موسسه حکمت و فلسفه‬‎

از مدرسه­ ی مروی و مؤسسه حکمت و فلسفه، می­ توان به عنوان دو پایگاه اصلی فلسفه تا پیش از انقلاب اسلامی در تهران یاد کرد. اما امروز فلسفه­ در تهران را در کدام محافل می­ توان ردیابی کرد؟

در تهرانِ امروز، برخی به محافلِ شخصی و خصوصی بسنده کرده­ و تأملات خود را عنوان می­کنند، عده­ ای به دانشگاه دل سپرده ­اند، بعضی نیز فلسفه ورزی را از بیرون دانشگاه ادامه می­دهند. حامیان فلسفه اسلامی از جمله حاضرین در فلسفه­ ی امروز تهران هستند. آقا سید رضی شیرازی از فضلایی است که به تدریس اسفار اربعه و منظومه سبزواری مشغول است. وی از شاگردان شیخ حسین حلی و میرزا مهدی الهی قمشه ­ای و شیخ حسن شعرانی محسوب می­شود. او از جمله فیلسوفان صدرایی و داعیه داران حکمت متعالیه است. فلسفه­ ی اسلامی اما مختص به حکمت متعالیه نیست. آیت الله سید حسن سعادت مصطفوی نیز در فلسفه اسلامی به تحقیق و تدریس مشغول است. وی علاوه بر حکمت متعالیه، توجه بیشتری به فلسفه مشاء دارد. او از شاگردان مرحوم محمد تقی آملی و رفیعی قزوینی محسوب می­شود. وی در دانشگاه امام صادق(ع) تهران مشغول به فعالیت است. حکمت اشراق نیز در فلسفه تهران، حامیانی دارد. غلامحسین ابراهیمی دینانی را می­توان از احیاء کنندگان حکمت اشراقی دانست. وی که از شاگردان علامه طباطبایی بوده، بیش از دیگران مورد توجه رسانه­ ها قرار گرفته است. وی عضو بازنشسته دانشگاه تهران است و اینک در مؤسسه حکمت و فلسفه ایران نیز به فعالیت مشغول است. حامیان فلسفه اسلامی، در خرداد ماه هر سال، همایشی را در نکوداشت ملاصدرا برگزار می­کنند.

در تهران اما نحله­ های دیگری از فلسفه نیز مورد توجه است. پژوهشگاه دانشهای بنیادی ipm مرکزی است برای فیلسوفان تحلیلی. حمید وحید دستجردی ریاست این پژوهشگاه را به عهده دارد. وی که از شاگردان عبدالکریم سروش بود اما از موضع یک فیلسوف تحلیلی به بحث قبض و بسط وارد شده و ادعا کرده بود که نظریه قبض و بسط به یک ناواقع گرایی منتهی می­شود. علی پایا نیز از جمله افرادی است که به فلسفه تحلیلی دلبسته است. وی اما مدتی است که در انگلستان مشغول به تدریس است.


علاوه بر اینها، فلسفه علم هم در تهران طرفدارانی دارد. دکتر مهدی گلشنی از آن جمله است. وی استاد دانشگاه صنعتی شریف است. رشته­ ی تخصصی او فیزیک است اما در زمینه مطالعات تطبیقی میان دو حوزه علم و دین نیز صاحب نظر است. وی به عنوان بنیان­گذار گروه فلسفه علم دانشگاه شریف شناخته می­شود. دکتر شاپور اعتماد نیز به فلسفه علم دلبسته است. حوزه پژوهش او نیز فلسفه علم است و علاوه بر آن در سالهای اخیر مسئولیتهایی در زمینه علم سنجی در سطح کشور را به عهده داشته است.

میراث داران احمد فردید نیز در فلسفه­ ی امروز تهران حضور دارند. نام فردید با مارتین هایدگر گره خورده است. دکتر رضا داوری اردکانی از وابستگان فکری به احمد فردید است. او که بازنشسته از دانشگاه تهران است، اینک در دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان استاد مدعو به فعالیت مشغول است. گرچه او توصیف خود به هایدگری را قبول ندارد، اما وی در جدال معروف هایدگری-پوپری در ایران دهه 70 به عنوان یک طرف ماجرا مطرح بود. محمد جواد فرید زاده نیز اگر چه دلبسته­ ی استادِ خود احمد فردید است اما کمتر دفاعی از وی انجام می ­دهد. فرید زاده، زمانی مشاور فرهنگی سید محمد خاتمی بود و در سالهای 78 و 79 ریاست مرکز گفتگوی تمدنها را برعهده داشت. او اینک عضو شورای عالی علمی دائره المعارف بزرگ اسلامی است.

بنیاد دائره المعارف اسلامی نیز محلی است برای مدرسان و محققان فلسفه. بعضاً افرادی که اجازه حضور در دانشگاهها را ندارند، در این مرکز به فعالیتهای علمی مشغولند. از آن جمله می­توان به محمد مجتهد شبستری اشاره کرد. شبستری را باید در جرگه­ ی روشنفکران دینی محسوب کرد. سید جواد طباطبایی که فلسفه­ ی سیاسی را دنبال می­کند نیز در همین مرکز به فعالیتهای علمی مشغول است. از جمله افرادی که بیرون از محیط دانشگاه به فعالیت می­پردازند می­توان به مصطفی ملکیان نیز اشاره کرد. عمده تأملات وی در خصوص فلسفه اخلاق است. مرتضی مردیها نیز از جمله افرادی است که دیگر در محیط دانشگاه حضور ندارد اما دست از تأمل و تفکر باز نداشته است. وی خود را از مدافعان لیبرالیسم می­داند.

فلسفه در تهران، اینک مختص به یک گرایش فکری و یک رویکرد واحد نیست. کاش که همه­ ی این نحله­ های فلسفی، اذن ابراز عقیده­ ی خود را بیابند و کوره ­ی فلسفی تهران را گرم و گرمتر کنند.