1-فضای مجازی اگر هیچ مُحسّنه ای هم نداشته باشد، در نشان دادن معضلات اجتماعی ما بسیار مؤثر است. روزی نیست که تصویر یا فیلمی از این مشکلاتِ پیدا و پنهان، بر ما آشکار نشود. برخی گفتارها در محافلی که سویهای دینی دارند، گاه موجب انتقاداتی میشود. اخیراً سخنان فردی که در مجلس پاسداشت حجاب اسلامی به توهین و تحقیرِ غیر هم کیشان خود پرداخته بود، موجبات این انتقادات را فراهم کرده است. وی با عبارات ناروایی از دیگران یاد میکند[1]. این مسأله البته تازگی ندارد. در برخی از محافل دینی، این موضوع به کالای رایج بدل شده است. در بعضی از این مجالس برای غیر همفکران خود دعای نابودی سر میدهند. از خدا میخواهند که اگر غیر همکیشانمان قابل هدایت نیستند، آنها را نیست و نابود بفرما. گویا مخالفانِ ما، نمیباید اجازهی حیات داشته باشند.
2-این البته شیوهی اهل ایمان نیست. در بیان ویژگیهای فرد مؤمن از زبان امام رضا (ع) مؤلفههایی بر شمرده میشود که همگی نشان از احترام نهادن به دیگران دارد. ده ویژگی فرد مؤمن از زبان ایشان اینگونه عنوان شده است: 1- از اعمال و کردار او امید خیر برود 2- سایر مردم از بدی و شرّ او در امان باشند 3- مقدار کار خیر دیگران هرچند اندک باشد را بسیار بشمارد 4- کار نیکو و خیر خود را اندک بشمارد 5-هر حاجتی از او خواسته شد، برآورده نماید و ناراحت نشود 6- در طول عمر خویش پیوسته در جست و جوی علم و کسب آن باشد 7- فقر در راه خداوند برای او از توانگری در راه کفر محبوبتر باشد 8- خواری در راه خداوند برایش از رسیدن به عزّت از راه ظلم محبوبتر باشد 9- گمنامی را از پرنامی (شهرت) خواهانتر باشد 10- اَحَدی را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزگارتر است.
این ویژگیها را بنگریم و خود را با آن مقایسه کنیم. اگر غیر دینداران را مورد تخفیف قرار میدهیم آیا به علت مراعات نکردن این امور است و یا پای صِرف عبادیات و شرعیات در میان است؟ اگر فردی داعیهی دینداری و ایمان دارد، میباید دیگران از او در امان باشند. نه اینکه به بهانههای نامقبول، جواز شرعی توهین و تهمت به دیگران را از دلِ کتاب و سنت استنباط کند و به هر بهانهای آن را به دیگران حوالت دهد.
3-از این امور گذشته، مجال دادن به دیگران و اذن سخن فراهم کردن برای غیر همکیشان، از توصیهها و تعلیمات همیشگی دین بوده است. آزادی در اسلام، مورد تأکید و توجه بسیار اندیشمندان بوده است. اصل هم باید که بر آزای در انتخاب عقیده باشد. به اجبار و اکراه نمیتوان عقیدهای را به دلی تحمیل کرد. اگر بتوان رفتار دیگری را با اجبار و اکراه تغییر داد اما راه یافتن به دل، به این شیوه میسّر و مقدور نیست. سیدِ قطب که حتی او را دارای اندیشهای بنیاد گرایانه میخواندند نیز به این مهم اعتراف کرده بود. او گفته بود که: "آزادیِ اعتقاد، نخستین حقوق انسان است که وصف "انسان" به وسیله آن برای انسان ثبات مییابد. پس کسی که آزادی عقیده را از انسانی بستاند، نخست انسانیت او را از او سلب کرده است... با آزادی عقیده، در امن بودن از اذیت و آزار نیز مطرح است... در غیر این صورت آزادی تنها کلمهای خواهد بود که هیچ مدلولی در واقعیت زندگی ندارد".[2]
4-مواجهه یک سویه با ماجراهایی مانند حجاب، البته ره به جایی نمیبرد. بارها شاهدیم که در صدا و سیما از کارشناسانی دعوت میشود تا در خصوص حجاب و مزایای آن سخن بگویند. این هم از کارهای کمتر ثمر بخش است. وقتی که اجازهی سخن گفتن به رقیب را نمیدهیم تا ادلّهی خود را بازگوید، چگونه میتوان یک طرفه به میدان رفت و جذابیتی برای مخاطبان ایجاد کرد؟ اگر فردی را به سینمایی دعوت کنید و در بر او ببندید و اجبار کنید که فیلم را از ابتدا تا به انتها تماشا کند، به هر میزان هم که در وصف تماشایی بودنِ آن فیلم سخن بگویید، جذابتی در مخاطب ایجاد نمیکند. اگر وی حق انتخاب نداشته باشد، هیچ امر نیکویی در آن فیلم مشاهده نخواهد کرد.
5-داستان مُفضّل را اغلب دینداران شنیدهاند. مفضل یکی از اصحاب امام صادق (ع) بود. روزی در مسجد پیامبر نماز میگزاشت. در این وقت دو نفر مادی مسلک هم وارد شدند و در کنار او شروع کردند به صحبت کردن، به طوری که او صدای آنها را میشنید. آنها در ضمن صحبتهایشان مسأله پیغمبر را مطرح کردند و گفتند مرد نابغهای بوده که میخواسته تحولی در جامعه اش ایجاد کند، فکر کرده که بهترین راه تحول این است که از راه مذهب وارد شود. البته خود او به خدا و روز قیامت اعتقاد نداشته است ولی از مذهب به عنوان یک ابزار استفاده کرده. مفضل در مقابل این سخنان شروع کرد به پرخاش کردن به آنها. گفتند اول بگو از کدام گروه و از اتباع چه کسی هستی؟ اگر از پیروان امام جعفر صادق(ع) هستی باید بدانی که ما، در حضور او این حرفها و بالاتر از اینها را مطرح میکنیم و او نه تنها عصبانی نمیشود، بلکه همه حرفهایمان را با متانت گوش میدهد و در انتها پاسخ همه آنها را با استدلال بیان میکند و خطاهای آنها را نشان میدهد.[3]
6-راه دینداری، نه با طعن و تخفیفِ دیگران هموار میگردد، نه با رگِ گردن قوی کردن و به جانِ دیگران افتادن. اگر راهی به دهی وجود دارد، اگر بر آنیم که رائحهای از دینداری را به گوش دیگران برسانیم، جز با علم و منطق و عقل میسّر نمیگردد. توصیهای که مرتضی مطهری سالها پیش به ما کرده بود و در عمل مغفول ماند: "در آینده، اسلام فقط و فقط با مواجهه صریح و شجاعانه با عقائد و افکار مختلف است که میتواند به حیات خود ادامه دهد. من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار میدهم که خیال نکنند راه حفظ معتقدات اسلامی، جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است. از اسلام فقط با یک نیرو میشود پاسداری کرد و آن علم است و آزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه صریح و روشن با آنها".[4]
زین روش بر اوج انوَر میروی ای برادر گر بر آذر میروی
[1] https://www.rouydad24.ir/fa/news/181519/%D8%AD%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%B7%D8%A7%D8%A8-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86%D9%90-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%87%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85
[2] سید قطب، فی ضلال القرآن، ج1، ص425
[3] نقل از مرتضی مطهری، آزادی تفکر و عقیده، منتشر در کتاب دینداری و آزادی، به اهتمام محمد تقی فاضل میبدی، صص498-499
[4] همانجا
با سلام،
روایات و تفسیر مانند آدامس اند که بهر طریق بخواهی می توانی کشش دهی! اما قرآن بدون تفسیر را اگر نگاه کنیم، آنوقت می بینیم که در شروع می گوید اکراهی در دین نیست، اما پس از پیروزی می گوید دین در نزد خدا فقط اسلام است. غیر مسلمانان باید جزیه بدهند، یا اسیر شوند و به بردگی و کنیزی برده شوند یا کشته شوند! شما خود بهتر از این ها می دانید. چرا خود را به ندانستن می زنید. اگر این آیات به درد امروز نمی خورد، بگویید زمان تاریخی قران گذشته است و انسانیت امروز اصل داستان است! اینقدر به روایات راست و دروغ و تفسیر نچسبید. راست گویی بهتر از توجیه عادات عقیدتی است!
سلام و درود. آیات قرآنی نیازمند تفسیر و تحلیل دقیقند. نمی توان به ظواهر آیات بسنده کرد. می باید قرآن را بر اساس اهدافی که داشته مورد تحلیل قرار داد. مهمترین هدف و رسالت قران، رحمت است. همان که در ابتدای تمامی سور قرانی می آید و از رحمان و رحیم بودن خداوند سخن به میان می آورد. اگر آن هدف و رسالت را مبنا قرار دهیم، تفسیر باقی آیات می تواند قدری سهل و آسانتر شود و برای همه ی زمانها نیز به کار آید.
با سلام مجدد.
شما که اهل قرآنید و می دانید که آیات روشنی در قرآن هست که می گوید این کتاب مال عرب های عربستان است و نه مردم دیگر اگر برای مردم دیگر بود به زبان آنها می امد. اگر نخوانده اید برایتان اصل آیات را بنویسم. ضمنا تفسیر ها همه اش به طول بند تنبان آقایان متصل است . ببخشید این حرف خود آخوندهاست.