طاهری اصفهانی، فقیهی که اسیر سیاست شد

  

فعالیتهای سیاسی  به رهبری آیت الله خمینی، اگر چه  در سال 57 به ثمر نشست ، اما بسیاری از روحانیون را از رسالت حوزویشان باز داشت. مرحوم علامه طباطبایی، مُصّرانه از مرتضی مطهری می خواست تا وارد حرکتهای مبارزاتی نشود و به دروس علمی و حوزوی خود بپردازد. طباطبایی، رسالت علمی را فراتر از مشی مبارزاتی می دید. مرتضی مطهری اما دل در حرکت انقلابی دوخت و با شهادتش، اشک علامه را جاری کرد. مرتضی مطهری تنها باز مانده ی از دروس حوزوی نبود. سید جلال الدین طاهری اصفهانی هم در راه مبارزه قدم نهاده بود. طاهری در خانواده ای روحانی چشم بر جهان گشود . پدربزرگش آیت‌الله سیدعبدالحسین موسوی از علمای بزرگ منطقه ی حسین‌آباد اصفهان بود. سید عبدالحسین به خاطر مراوده با مرحوم داعی‌الاسلام - از علمای هندوستان- به زبان‌های انگلیسی و فرانسه تسلط پیدا کرده بود. این دو به اتفاق هم، دارالتبلیغی را تاسیس کرده بودند. پدر سید جلال الدین هم کسوت روحانیت داشت . وی در زمان رضا شاه، جامه روحانیت را به کناری نهاد؛ اما منش روحانی را همچنان در پیشه داشت. حاج محمد، عموی سید جلال الدین هم به حوزه علمیه اصفهان وارد شده بود. آیت الله طاهری همچنین با دختر مرحوم آیت الله روضاتی- از علمای بزرگ اصفهان-  ازدواج کرده بود. خانواده ی طاهری مشی روحانیت را پیشه ساخته بودند و امید بود که جایگاه مرجعیت را برای این خاندان رقم زند. آیت الله همچنین از محضر حضرات کباری بهره برد. آیات عظام حجت کوه کمره‌ای، سید محمد تقی خوانساری، آیت الله العظمی بروجردی و آیت الله محقق داماد از اساتید وی بودند. طاهری اصفهانی اما دلبسته ی استادِ دیگری شده بود. آیت الله خمینی مقتدای وی بود و سید را به مشی مبارزاتی فرا می خواند. دروس علمی و حوزوی طاهری تحت الشعاع حرکتهای مبارزاتی وی قرار گرفت. آیت الله خمینی هم به این شاگردش مهر می ورزید. نامه های مکرر استاد و شاگرد بیانگر این مهم بود . آیت الله خمینی بر او می نوشت که :  "خدمت جناب مستطاب سید الاعلام و ثقة الاسلام آقاى طاهرى- دامت افاضاته‏ - از قرار مسموع عارضه پیدا شده و حتى گفته شد پاى شما آسیب دیده است و این مطلب موجب نگرانى این جانب است. از سلامت خودتان مطلعم فرمایید. امید است ان شاء اللَّه تعالى خداوند عافیت کامل عنایت فرماید. از جنابعالى امید دعاى خیر دارم. و السلام علیکم". و در جای دیگر مهر مضاعف خود را به این شاگردش ابراز می کرد.

خدمت جناب مستطاب سید الاعلام و ثقة الاسلام آقاى طاهرى- دامت افاضاته‏

... از اینکه پاهاى جنابعالى رو به بهبودى است خوشوقت شدم. امید است ان شاء اللَّه تعالى کسالت دیگر شما هم به زودى رفع شود. این جانب جداً دعا مى‏کنم و از حال شما نگران هستم، لکن بحمد اللَّه شما جوان هستید و قوه جوانى و روحى کمک کرده به زودى ان شاء اللَّه رفع مى‏شود. این جانب بحمد اللَّه تعالى مزاجاً سلامت هستم. امید است به ادعیه خالصه آقایان نگرانیهاى روحى نیز رفع شود. نمى‏دانم اطباى اصفهان تا چه اندازه تخصص دارند؛ شاید اگر تهران تشریف ببرید بهتر باشد و ان شاء اللَّه زودتر بهبودى حاصل شود. در صورتى که از این جانب کارى ساخته شود به هر نحو مهیا و حاضرم براى سلامت شما اقدام کنم. از خداوند تعالى بهبودى جنابعالى را خواستارم. مرقومى از جنابعالى واصل نشده غیر از همین مرقوم که به وسیله جناب آقاى امامى بوده‏ مرقوم شده بود چهار- پنج قبض بفرستم. هیچ در نظر ندارم اسما و مقدار وجوه را مرقوم دارید تا بفرستم. و السلام علیکم.

مرحوم طاهری علی رغم مِهری که بر آیت الله منتظری می ورزید و - سالها بعد به علت اعتراض به شرایط ایشان از امامت جمعه اصفهان استعفا داد- ، اما در جریان مخالفت آیت الله منتظری با آیت الله خمینی در ماجرای مهدی هاشمی، جانب مرحوم خمینی را گرفته بود. او بارها بر آیت الله منتظری اعتراض کرد. وی در مورد دیدارش با آیت الله منتظری گفته بود : دو ساعت به غروب مانده بود که با ایشان ملاقات کردم . آن قدر حرف زدم که آقای منتظری گفت : وقت نماز گذشت . گفتم باشد، می روم ولی فردا پیش از ظهر می آیم ، گفت بس است دیگر حرفهایمان را زدیم . گفتم من هنوز حرف دارم....."(خاطرات سیاسی محمدی ری شهری، ص49) مرحوم احمد خمینی هم به این اختلاف میان مرحوم طاهری و منتظری در ماجرای مهدی هاشمی اشاره کرد. وی در رنج نامه ای که نوشت آورده بود که: "امام آیت الله طاهری اصفهانی را خدمت شما (آیت الله منتظری) فرستادند که به ایشان بگویید فلانی می گوید: آقای مهدی هاشمی فرد خطرناکی است و او را از بیت خود اخراج کنید. آیا به این نصیحت و پیغام گوش دادید؟ تنها فایده این پیغام این بود که آقای طاهری که از علاقه مندان بسیار جدی شما بود مغضوب شما گردید؟(رنج نامه احمد خمینی ص38)

آیت الله طاهری با خانواده آیت الله خمینی وصلت خانوادگی هم کرد. حجه الاسلام سید محمد حسن طاهری -فرزند چهارم آیت الله- ، داماد آیت الله اشراقی  و امام خمینی است. یکی از باجناقهای ایشان سید محمد رضا خاتمی است.  نعیمه اشراقی عروس آیت الله و نوه ی آیت الله خمینی گفته است که:  قبل از اینکه ایشان در بیمارستان بستری شوند، انگشتری از سنگ شرف شمس که قدیمی بود را به‌عنوان یادگاری به من دادند و گفتند که آن را گذاشته‌ام برای عزیزترینم در کره زمین. او در اواخر عمر هم مهر خود را به آیت الله خمینی و خانواده ی ایشان نشان می داد.

 قابلیتهای فقهی آیت الله اما می توانست پرورش یابد و جایگاه مرجعیت را نصیب ایشان کند. او کتاب المحاظرات را در اصول فقه نوشت که تقریرات درس آیت الله العظمی محقق داماد است. ارزش این کتاب به گونه ای است که می توان نگارنده ی آن را در عداد مراجع دینی در شمار آورد. وی همچنین کتاب الطهاره را در فقه نوشته است. این کتاب را امام موسی صدر به همراه خود به لبنان برد تا به چاپ برساند. با توجه به رویکرد دگر اندیشانه ی موسی صدر به نظر می رسد که این کتاب نیز دارای قابلیتهایی بوده که طرح آن در دوران معاصر مفید به نظر می رسیده است. با ناپدید شدن سید موسی، این کتاب نیز مفقود شد.

آیت الله طاهری وصیت کرده بود که در بارگاه حضرت فاطمه ی معصومه(ع) در قم به خاک سپرده شود. آیت الله اما در حسین آباد اصفهان مدفون شد. تعلق خاطر او بر قم و حوزه ی درسی آن بود. حوزه ای که آیت الله طاهری و بسیاری دیگر ، با مشی مبارزاتی ، از آن دور شدند. و شاید مرگ سید نیز قرابتی با زندگانی او داشت. آیت الله طاهر ی مصادف با روزی  بر خاک سپرده شد که مقتدایش آیت الله خمینی چشم از جهان فرو بست. و در خاکی ماوا گزید که کیلومترها با حوزه ی درسی قم فاصله داشت. خاکی که مبارزات سیاسی آیت الله را میزبانی می کرد و نه فقاهت او را. جایگاهی که ماوای اصلی او نبود. یادش گرامی .

این مطلب در آینده نیوز-

این مطلب در راه دیگر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد